سلام
من دختری 19 ساله هستم . من در دوران بچگی با یکی از پسرای فامیل هم بازی بودم و خیلی با هم خوب و صمیمی بودیم البته خونه اونا تو شهر ما نبود. و فقط عیدها و 3 ماه تابستون می دیدمش .
من از همون بچگی دوسش داشتم و دارم و این رابطه تا کلاس 7 خوب بود .اما کمکم داشتیم بزرگ می شدیم و از هم خجالت می کشیدیم البته بعضی مسائل خانوادگی در این باره باعث فاصله ما شد .
اما الان من موندم یک عشق 10 ساله که حتی یک بار هم دربارش باهاش صحبت نکردم و اونم هیچ وقت بهم نگفت . ما با هم خیلی خوب بودیم اما راجع به این چیزا حرفی نزدیم مثلا وقتی مومد یک کادو کوچیک هم که شده برام می اورد .
اما الان رفتارش خیلی عوض شده به طوری که سعی می کنه وقتی منو می بینه خودشو بزنه به اون راه که سلام نکنه یا به زور یک سلام سرد و خشک باهام داره البته این رفتارش تقریبا با همه اینجوری بیشتر سرش تو گوشیه و زیاد با کسی حرف نمی زنه اما من خیلی دوسش دارم و خیلی سعی کردم فراموشش کنم و به کسی دیگه که دوسم داره فکر کنم اما نمیشه نمی تونم فراموشش کنم .
سلام
من یه دختر 20 ساله ام که وقتی سوم دبیرستان بودم با یه پسری دوست شدم دو سال با هم بودیم و اوایل بهم دست نمیزدیم امّا یواش دست همدیگه رو گرفتیم و بغلم میکرد و بوسم میکرد اون هم فقط از گونه فقط در همین حد بود بعد یه مدتم از هم جدا شدیم خُلقیات مون بهم نمیخورد.
الآن مشکلی که دارم اینه حالم از خودم داره بهم می خوره وقتی یاد اون روزها میفتم که اون منو بوسیده و بهم دست زده از خودم بدم میاد توبه کردم گریه کردم از خدا خواستم منو ببخشه سر توبه م هم موندم بعد اون دیگه هیچ نامحرمی منو لمس نکرده ولی الآن عذاب وجدان داره دیوونم می کنه از خودم چندشم میشه که چرا این کار رو کردم.
همیشه از خدا خواسته بودم یه پسر پاک به عنوان همسر نصیبم کنه ولی الآن می دونم خدا این آرزوم رو براورده نمی کنه چون من خطا رفتم بعضی اوقات پیش خودم فکر میکنم اگه همسر خیلی پاکی خدا نصیبم کنه صبح تا شب عذاب وجدان میگیرم که من لیاقت این پسر رو ندارم.
از خودم متنفرم چه کار کنم این حس از بین بره؟
پیشنهاد دهنده : " منصوره "
حاج آقا پناهیان:
شما باید خیلی شنیده باشین که آدم باید در انتخاب همسر دقت کنه ....
شما زیاد گوشتونو به این حرفا ندین!...
این از عجایب روزگار ماست ...
ببینید رفقا ...
ما توی روایات داریم که انتخاب همسر مهمه اما اون قدری که تو صداسیما میگن نیست !
...وقتی زیاد این حرف رو تو صداسیما بزنن
مردم کم کم به انتخابشون شک میکنن.. !
شک که کردن راحت دعوا میکنن ...
راحت که دعوا شد ...راحت طلاق گرفته میشه ...
خجالت آوره آمار طلاق تو کشور ما ...
بابا انتخاب همسر اونقدرها مهم نیست ...
با هر کسی که ازدواج کردی اون بهترین کسی بوده که خدا برات انتخاب کرده ..!
آقا..اینجا تو قرآن می فرمایند :
ما زندگی انسان روخلق کردیم برا چی ..؟
زندگیتو خلق کردیم برا امتحان ...
خب خدا بدونه تو داری می ری تو خونه ای که رشدت از بین میره خب نمیزاره ..!
انتخاب همسر یه امریه که عجیب و غریب مقدر شده ...
استخاره هم نمیخواد ..
هرکی میخواد با کسی ازدواج کنه دو رکعت نماز بخونه
بعدش صدبار بگه استخیرک یا الله ...
یه یا علی بگه بره جلو ...
جور شد ؛ راحت بزار جور شه ...
سخت گیری نکن ...
هوای نفست دخالت نکنه سخت نگیری ...
گاهی تو این انتخاب همسرها اینقده گناه میشه...
اینقده دلها شکسته میشه...
اینقدر شک و تردید به خدا میشه ....
... انتخاب همسر یه امریه که عجیب و غریب مقدر شده ...
هر کسی نمی تونه با هرکسی ازدواج کنه ...
خدا بدونه تو داری می ری تو خونه ای که رشدت از بین می ره خب نمی زاره ....
در مسئله خانواده ، قضیه رو از انتخاب همسر شروع نکنین...
مهمه،ولی زیادی به انتخاب درست اهمیت ندین ...
اون وقت همه به انتخاباشون شک میکنن ..!
( مهم رفتار تو با خانواد ته ..! )
پیامبر (ص) می فرمایند:
هرکسی میخواد خدا رو طیب و پاکیزه ملاقات کنه با همسرش بره پیش خدا.
...هر کی میخواد باصفا ، پاکیزه ...بره پیش خدا با همسرش بره...
سلام دوستان برتر
مذکر هستم و مجرد
راستی چطور و از روی چه علایمی میشه فهمید که زنموم واقعا دوستمون داره؟
یه همکار خانمی داشتیم که بعد طلاق از همسرش اقرار کرد که از اینکه باهاش بیرون میرفت یا یا تو یه مهمونی شرکت میکرد خجالت میکشید.
خیلی از کاربرای این سایت گفتن که شرط لذت جنسی واسشون اینه که همسرشون رو دوست داشته باشن.
منتظرم که کولاک کنید...
سلام خسته نباشید
می خواستم بدونم کسی تمرینات کگل رو انجام داده؟
تاثیر داره؟
ممنون
مطلب مرتبط :
دوستان شما صمیمیت رو چی معنی میکنید؟؟
شما وقتی با یه نفر خیلی صمیمی هستین مثلا دوستی ،فامیلی،خواهری،برادری و...به شوخی و برای ابراز خیلی راحت بودن باهم بهش فحش میدید .وقتی با یه نفر خیلی راحت باشین چطوری باهاش رفتار میکنین؟
به شخصه تو خونواده ای بزرگ شدم که کلا فحش یاد نگرفتم و هر چی بلدم از دوستان و هم کلاسیام بوده. راستش نمیتونم با کسی خیلی راحت برخورد کنم همیشه به بقیه احترام میگذاشتم مگر موارد خیلی نادر که واقعا از دست یه نفر عصبانی باشم.
فکر میکنم آدما در کنار من معذب باشن. وقتی با یه نفر برخورد دارم به طور قابل توجهی باهاش مهربونم و سعی میکنم ناراحتش نکنم. تو خونواده ی به قول خیلیا پاستوریزه بار اومدم. تا حالا دوستای زیادی داشتم اما با هیچ کدوم واقعا خیلی صمیمی نبودم و صرفا برای رسم ادب باهاشون خوب بودم چشمام رو به روی بدی هاشون بسته ام و در مقابل رفتار های دیگران فقط لبخند زدم. (توی خونواده زیاد اینطوری نیستم) دیگه دوست ندارم اینطور باشم فکر میکنم برای بقیه خسته کننده باشم و برای بقیه معذب کننده.
شما صمیمیت رو تو چی میبینین؟
بادوستاتون چطوری هستین؟
صرف نظر از اصول زندگی بگید چطور با دوستاتون رفتار میکنید؟
من خیلی سخته به بقیه حتی یه جمله"خفه شو"رو بگم البته نه اینکه نمیگم اما برام سخته دست خودم نیست. میدونم هیچکی از آدمای زیادی مثبت خوشش نمیاد.
و پسراهم جذب دخترای سر و زبون دار میشن.
شما چطوری هستین؟
سلام یه گله دارم
دختربیست و چندساله ای هستم که حدود یه ماه دیگه زندگی مشترکم رسما شروع میشه!
از زمانی که شوهرم خواستگارم بود و میخواستم انتخاب کنم، یه معضل داشتم و اونم چهره اش بود. با چیز دیگه ای مشکل نداشتم. از همون ابتدا مشاور، دوستان، خانواده و جمع های این مدلی مثل خانواده برتر، میگفتن "حالا فعلا به خاطر قیافه مورد خوب رو رد نکن بسنج شاید دیگر مورداش خوب باشه". خصوصا که طرف مومن بود و بسیار با اخلاق و از نظر معیار های ازدواج تقریبا اغلب چیزایی که من میخواستم رو داشت.
خودم هم از این همه اشتراک نظر و ایده آل بودنش متعجب بودم. اما چهره اش اصلا به دلم نمی نشست. هر چه گذشت هم بدتر شد و کسای که مورد مشورتم بودن وقتی بیشتر به خوبی هاش پی میبردن بیشتر اصرار میکردن که "این خوبه. ردش نکن. چهره بی اهمیته. دو روز دیگه عادی میشه پشیمون میشی. یه آدم خوشکل بی اخلاق نصبیت بشه خوبه؟ " و از این حرفا.
گفتن نامزد میشی محرم میشی روابط نزدیک تر میشه و این قضیه حل میشه، نشد! گفتن عقد میشی شوهرت میشه بیشتر مهرش به دلت میشینه اما ننشست! ( البته فقط از نظر چهره ).
می خواستم بدونم یه مرد قبل از مراسم خواستگاری چطور می تونه بفهمه که اون دختر چند سالشه؟
همون طور که می دونین بهتره که پسر چند سال بزرگ تر از دختر باشه. این موضوع خیلی فکرم رو مشغول کرده. اگه کسی تجربه یا راه حلی داره لطفا بگه.
در ضمن دختر خانم ها هم بگن که ما پسر ها چطوری بفهمیم؟ از خودشون بپرسیم ناراحت میشن؟ اگه ناراحت نمیشن چطوری پرسیده بشه که دختر فکر نکنه پسر طرف قصد ازدواج داره؟ آخه اگه سنشون به هم نخوره یا به هر دلیلی آقا منصرف بشه باعث ناراحتی دختر میشه که چرا خاستگاری نیومد!
چه تضمینی هست وقتی اول ازدواج آقا پسر با ایمان و با اخلاقه ولی بعد 10 سال زندگی مشترک عوض بشه حتی اعتقادات خودش رو فراموش کنه.
مثال عینی شوهر خواهر من!
در اول ازدواج و آشنایی پسر خوب خانواده خوب و عالی، خانوادش هنوز هم خوبن ولی الان 10 سال از ازدواجش با خواهرم میگذره و تو این یکی دو سال اخیر از این رو به اون شده!
بگو بخند های نامتعارف با دخترای جلف و توجیه کردن اینکه من راحتتتتتم قبلا هم اینطوری بودم در حالیکه اول ازدواج اینطوری نبود .
ترک نماز..... در حالیکه سالهای اول ازدواج اینطوری نبود
عوض شدن پوشش ...... مردی که 40 ساله میشه انتظار میره مثل مرد 40 ساله بپوشه نه مثل پسر 22 ساله توجیهش اینه من جوونی نکردم الان میخوام زندگی کنم. انگار تو حبس بوده در حالیکه خواهر من حتی سرکار نرفته که همیشه به شوهر و دو تا بچه هاش برسه
بی توجهی به پس انداز و حیف و میل کردن پول !
از 24 ساعت میتونم بگم 12 ساعت کامل وایبر و ترم افزای چت ..... بارها دیدم یه سری پیام ها رو پاک میکنه ولی به خواهرم میگه برو بخون به من شک نداشته باش ..... روی موبایلش پسورد تصویری گذاشته که کسی نتونه باز کنه حتی همسرش دلیلش اینه که بچه ها باهاش بازی نکنن ..... در حالیکه چند سال پیش موبایلش یه گوشه افتاده بود الان موبایل بهش وصله.....
این اواخر شک کردن به وجود خدا! بحث های مسخره فلسفی که واقعا در سن ایشون نیست!
چند بار جلوی من گفته میخوام برم با دختر همکلاسیم دوست بشم! مثلا شوخی ... ولی من حتی از این شوخیش بدم میاد از راحتی بیش از اندازه دامادمون با دخترای جلف فامیل بدم میاد چیکار باید بکنم؟
من اون پست خانمی که شوهرش صیغه کرده رو خوندم و خیلی نگران خواهرم شدم!
چرا بعضی از ادما اینقدر تغییر دارن من که مجردم واسه همین چیزها دوست ندارم ازدواج کنم کی به منه دختر تضمین میده تا 10 ساله اینده حداقل 80 درصد اعتقاداتش سر جاش باشه؟ کییییی......؟من چطور اعتماد کنم؟
با سلام
من دختری مذهبی هستم که خواستگاری دارم که از ما بسیار مذهبی ترند و اصول و عقاید زیادی دارند ولی من و خانواده ام در مسائل مذهبی سخت گیر نیستیم در بحث مهریه فقط 114 تا رو قبول دارند بسیار ساده زندگی می کنند.
میترسم با ازدواج بااین اقا اینده ی سختی داشته باشم.
سلام
دوستان میدونم تو این سایت خیلی موافق نیستین از این سوالا بپرسیم اما خب چیکار کنم ذهنم خیلی درگیره. آدم مذهبی نیستم و اعتقاداتم آنچنانی ندارم اما به ظهور امام زمان معتقدم که مدتیه افکار عجیبی دارم. نمیدونم شاید اسمش شکه.
من بیست و چند سالمه از وقتی یادم میاد میشنوم ظهور امام زمان نزدیکه. مثلا اینکه میگن حتی پیرها امام زمانو میبینن اما از وقتی که اینارو شنیدم خیلی میگذره و خیلی پیرای دورو برمون فوت کردن. پس واقعا امام زمان کی میاد؟ والا آسایش واسمون نمونده٬ از صبح تا شب میدویم٬ انقد فساد و ظلم تو جامعه زیاده حمالیا واسه ما مردم بیچاره س٬ عیشو نوشش واسه بعضیااااا.
چرا آسایش و آرامش نصیب کسایی میشه که دزدی میکنن و حق ملتو میخورن؟ مگه نمیگن ظلم که زیاد بشه امام زمان میاد؟ دیگه بیشتر از اینکه آدمارو زنده زنده سر میبرن؟ خدایا کفر نباشه اما این چیزارو که میبینم شک میکنم که واقعا کسی واسه نجات انسانیت تو راه هست؟
هر چی از ظلم های دورو برمون میبینیم میگیم مگه امام زمان بیاد وضعو درست کنه اما میگن اصلا زمانش معلوم نیست اگه اینطوره پس ممکنه بعد از نسل ما بیاد.
وقتی فک میکنم شاید اصلا صد سال دیگه بیاد ناامید میشم٬ با خودم میگم پس این وضع تموم شدنی نیست. از طرفی چون آدم مذهبی نیستم هر وقت فکر اومدنشو میکنم تنم میلرزه و احساس وحشت میکنم و میترسم از من خوشش نیاد.
اصلا نمیتونم افکارمو توضیح بدم٬ ذهنم دائم درگیره. تو رو خدا اگه اطلاعاتی دارین بدین .
من یه خواستگار دارم از هر جهت خیلی برازنده است ولی خب خانواده ایشون خیلی خیلی مذهبین و ما از این لحاظ خیلی معمولی هستیم، اینم بگم که به نظر میاد خودش هم غیرتی باشه، مثلا حتی دوست نداره من یه تار موم هم پیدا باشه.
دیروز فهمیدم که حتی عروسیاشون هم مولودی و اینا میخونن و خبری از ارکست و اینا نیست، الان من موندم و یه دو راهی بزرگ واقعا نمیدونم باید چه جوابی بهش بدم، از یه طرف می بینم عاشقونه دوسم داره از یه طرفم میترسم تو زندگی دچار مشکل شیم...
بنظرتون چیکار کنم بچه ها؟! دوست دارم بدور از حاشیه همتون نظر بدین، مرسی
سلام
من یه دختر مجردم و یکی از خواسته هام از همسرم آینده ام اینکه واقعا به حلال بودن مالی که درمیاره اهمیت بده خمس و زکاتش و ...اینکه از اونایی نباشه که بی توجه نباشه اینا براش و ...و مثلا بگه ما نداریم همه که دارن میخورن یا ...از این قبیل چیزا
1- اینکه چجور میشه تو جلسه خواستگاری اینا فهمید و مطرحش کرد
2-واقعیتش تو این سایت اکثر دیدم ادم های که هستن ادمهای مقیدی هستن حالا سوال برام پیش اومده شما واقعا به اینا توجه کردی
سال خمسی دارید یا نه (نمیخواد بشناسم میخوام بفهمم هستن کسایی که اهمیت بدن بهش)
اگر مجرد یا متاهلید چجور بهش فکر کردید ؟
نظرتون دربارش چیه ؟
اصل این سوالا وقتی درباره ی این معقوله مطالعه کردم برام پیش اومده و وقتی با چند نفر مطرح کردم تقریبا خیلی خانما نالیدن که شوهرمون بهش توجه نداره و...
و جدا از خواست خدا خیلی اعتقاد دارم که پرداخت خمس و زکات به هیچ وجه کسی بدبختر نمیشه درحالیکه برکت هم به زندگیش میاد
حالا کلا نظرتون چیه ؟
ایا هستن جوانایی که هنوز به این مسایل اهمیت بدن؟
سلام
میخوام یه نظر سنجی در مورد جهیزیه انجام بدم
1- آقایون چقدر برای زندگی آیندشون رو جهیزیه حساب باز کردن؟
2-توقعشون در چه حدیه؟(مثلا همه ی وسایل خونه یا بخشیش؟ )
3- اگر اجناس کم کیفیت تهیه بشه(احتمالا بعد از یه مدت باید دوباره تهیه بشن)پیش خودشون چی فک میکنن؟(فرض کنین طرف مقابل همون همسر ایده آلتونه)
4- اگر دختر بگه دوس نداره زیر دین خونوادش بره و هر چی خودتون تونستین تهیه کنین و راضیه نظرتون چیه؟
5- چند نفر نظرشون اینه که نیازی به جهیزیه نیست و دوس دارن خودشون لوازم منزل رو تهیه کنن؟؟
6- اگر خودتون وضع مالی خوبی داشته باشین بازم انتظار جهیزیه رو دارید یا نه؟
ممنون از وقتی که میذارید