سلام
زنی ۳۲ ساله هستم که ۸ ساله ازدواج کردم و پسری ۵ ساله دارم. زندگی بسیار شیرینی داشتیم٬ هیچوقت برای همسرم کم نذاشتم و همسرم دوستم داشت. اما الان در آستانه جدا شدنیم. بدبختی من از زمانی شروع شد که منشی شرکتی که همسرم حسابدارشه از شوهرش طلاق گرفت.
۴ ماه قبل همسرم بهم گفت که اون زن رو صیغه کرده. دنیا روی سرم خراب شد. شوهرم اصرار زیادی روی کارش داشت. دلایل زیادی داشت. میگفت اون یه زن تنهاس و مرد بالا سرش نیست و میگفت هنوز من رو هم دوست داره.
قلبم راضی نبود اما بخاطر پسرم کوتاه اومدم و شوهرم یکروز در میون میومد خونه. تصمیم گرفتم از اون زن کم نیارم و بیشتر از قبل به خودم رسیدم و محبتم رو بیشتر کردم اما بعد مدت بسیار کمی شوهرم رابطش باهام سرد شد و کمتر میومد خونه.
↓ موضوعات مرتبط ↓ :
مشورت در شوهرداری (۸۱۱ مطلب مشابه) مسائل زناشویی خانم ها (۵۴۹ مطلب مشابه)