با سلام
دختری حدود بیست و سه ساله هستم. مشکل من اینه که مادرم خیلی اصرار دارن که من هر چه زود تر ازدواج کنم با اینکه هیچ خواستگاری ندارم! اما خودم هیچ علاقهای، حتی یک درصد هم به ازدواج و قبول مسئولیت ندارم، حتی بدم هم میاد با اینکه گاهی خیلی احساس تنهایی میکنم.
مادرم میگن من نسبت به سنم خیلی بچه هستم. راست هم میگن من هم اخلاقاً و هم قیافتاً بچه تر هستم و به بیست سالهها می خورم. من نه تنها که دیپلمه هستم بلکه هیچ هنری هم بلد نیستم. نه آشپزی نه حرفه ای که بتونم ازش پول در بیارم.
هیچ موفقیتی توی زندگیم ندارم. حتی قیافمه م چنگی به دل نمی زنه. یه روز که سنم رو حساب کردم و دیدم خیلی از سنم عقبم. حس شکست بهم دست داد... نمی دونم. الان از دست خودم خیلی عصبانیم... به نظرتون باید چیکار کنم؟ حس میکنم با این موقعیت حتی اگه ازدواج هم کنم به طرف مقابلم ظلم کردم.
حس حقارت، به درد نخور بودن تو این سن رو باید چطور از بین ببرم؟ توی جامعه سر افکنده م.
↓ موضوعات مرتبط ↓ :
خودسازی در دختران (۵۳۷ مطلب مشابه)