سلام
آقا تو رو خدا یه فکری به حال من بکنید.
پسر هستم در آستانه ۱۸ سالگی، دیگه نمی تونم مجرد بودن رو تحمل کنم، شاید الآن فکر کنید به خاطر فشار جنسی میگم ولی موضوع فقط این نیست بلکه این فشار روحیه که داره عذابم میده، در حقیقت من نیاز به کسی دارم که بهش محبت کنم و ازش محبت ببینم و بتونم در کنارش آرامش داشته باشم.
از اخلاق خانواده م هم خوشم نمیاد (همه ش تو خونه بین همه دعواست). آخه این چه وضعشه الآن پسری که بخواد ازدواج کنه حداقل باید بیست و خورده ای سالش باشه و سربازی رفته باشه و یه کار درست حسابی هم داشته باشه. اصلاً دیگه انگیزه درس خوندن ندارم آرامش ندارم شیطونه میگه اصلاً درس رو ول کنم برم سر یه کاری که بتونم ازدواج کنم.
من آدم احساساتی هستم عاشق بچه کوچولوهام مخصوصاً دخترها (چرا که احساساتی ترن) دوست داشتم یه خواهر کوچیکتر داشتم. نمی دونم چرا تو یه سال اخیر اینجوری شدم اصلاً (هر چی می گذره بدتر میشه.) دیگه نه از رفیق بازی خوشم میاد نه از بازیهای کامپیوتری (که واقعاً خیلی باهاش حال میکردم قبلاً.)
↓ موضوعات مرتبط ↓ :
درد دل های پسران (۹۷ مطلب مشابه)