سلام

امیدوارم حال تون خوب باشه. من یک دختر ۲۱ ساله هستم از بچگی از خانواده محبتی ندیدم و می تونم بگم وضع زندگی مون هم واقعاً خوب نبود از لحاظ مالی، بزرگ‌تر که شدم خب وضع پدرم به لطف خدا خیلی بهتر شد و تو یکی از محل‌های خوب شهر خونه خریدیم و پدرم اسم و رسمی پیدا کرد.

من به شدت اون وقت گوشه گیر شدم چون خودم رو از بقیه کمتر می دونستم از همه لحاظ، و یادمه اون وقت چهره م رو تو دبیرستان مسخره می‌کردن یا تو عکس‌ها راهم نمی‌دادن، تحقیرهاشون همین طور ادامه داشت اون ها مهمونی های آن‌چنانی می‌رفتن و با آدم‌هایی ارتباط برقرار می کردن و بعد جوری با من برخورد می‌کردن انگار اصلاً درحد این چیزها نیستم.

تا دو سال پیش که اینستاگرامم رو نصب کردم و خب به خاطر عقب نموندن از بقیه عکس‌های هنری پیشه عکاسان خوبی می‌گرفتم تا اینکه متوجه شدم نه منم چهره زیبایی دارم، هفتاد درصد فالوور های منو آقایون تشکیل می‌دادن و خب اون ها اعتماد به نفسی که می‌خواستم رو بهم می‌دادن،.

پیشنهادهایی برای کارهای مدلینگ و غیره داشتم کم کم کل فکرم شد مقایسه کردن تعداد فالوور هام و بقیه چیزها، شاید عجیب باشه ولی اون وقت به شدت عصبی بودم و به شدت در تلاش که خودم رو اثبات کنم.


↓ موضوعات مرتبط ↓ :
خودسازی در دختران (۵۳۷ مطلب مشابه)