با سلام خدمت همه دوستان

پدرم از موقعی که به یاد دارم نسبت به لوازم آرایشی حساس بودن. اگه ببینن خانمی لاک زده یا آرایش داره از غذاش نمی خورن. اجازه استفاده از هر گونه لوازم آرایش رو حتی به مادرم نمیدادن و نمیدن و در صورت دیدن هر وسیله (حتی مژه فر کن) پرتش میدن.

من از موقعی که بچه بودم این رفتار پدرم واسم عجییب و غیرقابل تحمل بود حتی وقتی که از مادربزرگم علت میخواستم میگفت از بچگی همین شکلی بوده!!! و این واسه من قانع کننده نبود. وقتی از خودش میپرسیدم مثلا چرا لاک بده؟، میگفت چون از خون الاغ درست شده! اون موقع مدام ناخن های من رو از ته میگرفت و اجازه نمیداد که یه ذره بلند بشه. 

بزرگتر که شدم دیگه با اون دلیل های مسخره دوران کودکیم قانع نمیشدم. مثلا نمیفهمیدم که چرا وقتی لبم خشک میشه ترک میخوره و خون میاد نباید از نرم کننده لب استفاده کنم. پدرم حتی اجازه نمیداد که برای پوستم که تو نوجوونی جوش میزد از ماسک های طبیعی استفاده کنم. در این شرایط اعتراض میکردم و همیشه با برخورد بدی مواجه میشدم . امثال مامانم و عمه هام هم مدام به اینکه باباته باید کنار بیای وادار به سکوتم میکردن.


↓ موضوعات مرتبط ↓ :
تعامل با خانواده (۵۱۹ مطلب مشابه)