خانواده برتر

زنها مثل کامپیوتر های امروزی هستند که برای هک کردن و بدست گرفتن اختیار آنها باید به نوبت پورتهای آنها را باز کنید تا در نهایت بتوانید به آن دست یابید! نفوذ به کامپیوتری که پورتهای آن بسته باشد به آسانی صورت نخواهد گرفت. زنی که اقدام به خیانت می کند از مدتها قبل پورتهای خود را بدلایل یکسری اتفاقات باز کرده است. چراکه در حالت معمولی این پورتها توسط شما (همسر) اشغال شده و بسته اند.

شما بر خلاف روزهای نخستین که مدام به وی توجه داشتید و همه رفتار وی را زیر نظر می گرفتید و حتی از نفس کشیدن وی تعریف می کردید ، نیستید.آقایان معمولا قبل از بدست آوردن فردی تمام تلاش خود را می کنند و از انواع و اقسام ترفندها استفاده می کنند.گاهی هم مجبورند توجه بیش از اندازه و غیر واقعی نشان دهند. در نتیجه ظرف زنان را بزرگتر میکنند اما پس از بدست آوردن فرد بی تفاوت میشوند روز به روز بی توجیهی ها بیشتر میشود در نتیجه همیشه زنان شکایت دارند که چرا به ما کم توجه می کنید.

در مثال ساده اگر همسر شما رنگ موی سر خود را عوض کرده ، هرچند یک درجه روشنتر و شما نفهمیدید یا چیزی نگفته اید مطمئن باشید که اولین پورت را برای ورود هکر باز کرده اید. برای شما یک جمله که چقدر فوق العاده شدی ، حتی اگر هیچ تغییری هم نکرده باشد ، می تواند خیلی به شما در رابطه کمک کند.

در ابتدا اولین چیزی که به زن می فهماند رابطه دارد کمرنگ می گردد و از حالت شیرین آن خارج می گردد و وی را آسیب پذیر و نفوذ پذیر در برابر دیگران می کند این است که شما کم توجه شده اید.
زنان بسمت خیانت کشیده می شوند چون کینه دارند .چون شما با آنها صادق نیستید. عدم صداقت شما از زمان ازدواج و زمانی که به خواستگاری وی می رفتید گرفته تا زمانی که مال شما شد.

اگر همسر شما دلش می خواسته که با شما اندکی در خیابان راه برود و شما بر عکس فشار وارد می کنید که زود به خانه بروید ! یا شما چیزهایی گفته اید که بعدا حاضر به انجام آنها نشده اید.شما وعده هایی داده اید که نخواستید به آن عمل کنید. در نهایت مدام فلسفه بافی کرده اید تا دروغ هایتان را توجیه کنید. پس شما صادقانه ازدواج نکرده اید. شما زن گرفته اید شاید چون به ارضاء نیاز خود فکر میکردید ، یا چون طرفتان خوشگل بوده ، چون طرف موقعیت داشته ،یا چون سن شما سن ازدواج بوده و هر چیز دیگری.شما صادقانه زن نگرفته اید. زنان چیزی به شما نخواهند گفت اما این دلیلی می گردد برای کشش به سمت باز کردن پورت دیگری برای نفوذ پذیر شدن در برابر کسانی که در موقع مناسب حرفها و برخوردهای مناسبی کنند!!

زنان بسمت خیانت لبخند خواهند زد چون شما آدم روز اول نیستید.
شاید شما الان مثل روز اول که تمام زورتان را میزدید که بدست بیاوریدش نیستید!  شما دیگر به خود نمیرسید. شاید اصلاح گه گاه می کنید. یا حمام کرده نیستید. یا ورزش نمی کنید. مسواک تک و توک می زنید. یا قاه قاه بلند نمی خندیدید و آرام و مطمئن بنظر میرسیدید. حتما شما قبل از ازدواج  خیلی با حوصله بودید. شوخ طبع بودید.  همیشه برایش وقت داشتید و پاسخگو نیازهاهش بودید. آیا چون دیگر قرار نیست کسی را تحت تاثیر بگذارید به خود نمیرسید؟  آیا دیگر اهمیتی ندارد؟

حال اگر دیگر آنچه که آنها می خواهند نیستید بدانید که :
زنان پورتی همیشه باز ، برای تحت تاثیر قرار گرفتن توسط افراد جنتلمن و خوش تیپ در خود دارند.تنها چیزی که باعث نمی شود در ابتدا از آن چیزی رد شود این است که شما در حال ارتباط با آن هستید و پورت قبلا مشغول شده ولی اگرشما جایگاهتان را فراموش کنید دیگر پورت را آزاد گذاشته اید برای کسانی که بدنبال ماجرا می گردند!

زنان به سمت خیانت می روند چون یک نفر به آنها می فهماند که با وی دیگر تحت فشار نیست!
سعی نکنید آقای باحال باشید! سعی نکنید آقای همه چیز دان باشید و یا کسی را مدام به خاطر عقیده اش بکوبید سعی نکنید مدام کسی را برای بودن با شما تحت فشار بگذارید. زنان گاهی شدیدا پورتهای خود را OPEN می گذارند چرا که از مشغول بودن آنها توسط شما خسته شده اند! آنها حوصله شان سر رفته ازاینکه نمی توانند راحت باشند .  یا با شما حرفهای ساده بزنند.هر چیزی در مقابل شما خسته کننده شده. این شرایط خطرناکی است و براحتی فرد دیگری می تواند وارد شده و کنترل پورت را بعهده بگیرد.

همیشه زنانی که بالای پنج سال از زندگی مشترکشان می گذرد آسانتر از کسانی که تازه عروس هستند فریب می خورند. زنان حسی برای هیجان دارند.اینکار یک هیجان برای آنها به حساب می آید .هیجانی برای فرار از روزمرگی شما ! اگر روزی وی بشما بگوید که مورد توجه فردی با لیاقت قرار گرفته بوده ولی به شما خیانت نکرده چون شما را دوست داشته شما اینبار بدانید که چه سعادتی داشته اید.

آنها به سوی خیانت میروند چون شاید شما هم اینکار را کرده اید!
اینکه زن بداند شما کلا آدم مطمئنی نیستید و یا خیانت کرده اید باعث می شود که وی نیز در مراقبت از پورتهای خود آن شکیبایی لازم را بخرج ندهد و اگر در شرایطی قرارا گرفت که مورد نفوذ توسط بیگانه ای قرار گرفت آن استقامت لازم را نشان ندهد.

تمام موارد جنبه راهنمایی داشته و همچنین عنوان متن فقط در جهت مطالب ذکر شده بوده که امیدوارم باعث سوء برداشت نگردد .

سوال کننده محترم در پناه پروردگار خوشبخت و پیروز باشید.

بعضیا که می بینیم تعدادش هم داره هر روز بیشتر می شه بی قیدی در روابط مرد و زن رو دارن از دست می دن و این کار رو کلاس داشتن میدونن .با چندین نفرش برخورد کردم و کسی که مثل من رعایت کنه عقب افتاده است .

ببخشید نمی خوام نمک رو  زخم باشم .ولی وقتی آقایون تو این دوره زمونه از معیار ازدواجشون نجابت دختر حذف شده و هر چی دختر قرتی تر  و ترگل ورگل تر باشه خواهان بیشتری داره همین هم میشه

به نظر من اول چند جلسه بدون خانومتون برید یه مشاور خوب بعد ببینید اون چی میگه تا زمانی هم که مشاورتون بهتون نگفته بهش نفهمونید که چیش مشاور میرید.بعدشم اصلا بهش شک نکنید و وقتی خیلی شک کردبد حرفی بهش نگید که بعدا شرمنده بشید.انشاا... مشکلتون حل میشه.شاید یه مسافرت کوچیک و باحال مثله ماه عسلتون خوب باشه باهاش دزموردخاطرات  لحظه های خوشیکه باهم داشتید حرف بزنید....

و تو هم بلد نیستی چکار کنی !

آرایشش فقط واسه مهمونی و جاهای خاص که میریم شده

خب ازش بخواه برات آرایش کنه ، خودش رو آماده کنه . خانم ها معمولا ، وقتی میرن میهمونی یا ببرون ،  آرایش می کنن. این یه عادته ، نه غرضی پشتش هست. کلا خیلی ها اینجوری اند

همش تو خونه دپرس و ناراحته و بر عکس خونه مادرش اینا شنگوله و اون جا همه کاراهای اونا رو سه سوته انجام میده ولی خونه خودمون هر کاری چندین روز طول میکشه و کلا خونه ما نامرتبه و کسی رو دعوت نمیکنیم چون خونه کثیف و بهم ریخته هست .

یه مشکل اساسی تو زندگی تون رخ داده . نمیدونم چیه ، و شما بد بین نشو ، اما حتما بگرد مشکل رو پیدا کن . اگه واقعا نمی دونی ، باید برید روانپزشک

تابستان تو یک مهمونی دیدم خیلی صمیمی کنار شوهر خواهرش نشسته و اون دست انداخته دور گردنش و خود خواهرشم اون جا بود که من خیلی ناراحت شدم و چند ساعت بعد کشیدمش کنار و خیلی آروم و محترمانه بهش گفتم که ناراحت شدم و دوست ندارم که اینجور باشه و اون گفت همینیه که هست باید عادت کنی اون مثل داداشمه و وقتی من سنم کم بوده اومده تو خانواده ما و از این چرت و پرتا

اینو من به هیچ وجه تو کتم نمیره . هر مردی ، از این داستان ، ناراحت میشه. چه عادت بوده ، چه نبوده ، حتی اگه تو هر شهری این رسمه هست که بین اقوام و آشنایان ، همدیگه رو می بوسن و به هم دست می دن ، باز اشتباهه. ولی واقعا باید این رسم رو بذاره کنار . خیلی جدی باهاش برخورد کن. والا بهش اجازه نده بره خونه خواهرش یا خونه شما بیان. بهش بگو تو خوشت میاد من دست بندازم پشت گردن زنی از اقوام؟

نمیدونم چکار کنم احساس میکنم نمیتونم شادش کنم و هیچ کدوم از کارهام واسش جالب نیست و احساس میکنم که خونه و زندگی و شوهرش رو اصلا دوست نداره . مشاوره هم رفتم نتیجه ای نگرفتم خب مشاوره اگه تنهایی رفتید ، کفایت نمی کنه. اگه باهم رفتید چه پاسخی دارن بدن بهتون

جلوی مشاور باید بگه چرا دست انداخته پشت گردن دامادشون

جلوی مشاوره باید بگه چرا سرد شده

چرا میگه شما نمی تونی منو تحریک کنی

اینکه مشاوره رفتید و نتیجه ای نگیرید ، نشد که

باید بگه چرا اینقدر با بقیه گرم می گیرن

باید بدونه شما به شدن ناراحت میشید

سلام

به نظر من مشکل شما رو نه سکس تراپ میتونه حل کنه نه مشاور

ببینید اولین کار اینه ارامش و خونسردی خودتون رو حفظ کنید با هر کار ی که میتونید نمیدونم با بوم و رنگ و روغن با نیایش و دعا با موسیقی و گیتار زدن خلاصه به هر طریقی که میتونید تا از این تنش ذهعنیتون کم بشه فقط خواهش میکنم هر چقدرم سخت باشه اما انجام بدید تا بتونید درست ترین راه رو برای حفظ زندگیتون انتخاب کنید

 مرحله ی بعدی  تمااام اتفاقاتی که از اول رخ داده بین شما و همسرتون روبه صورت کاراگاهانه و موشکافی شده  بنویسید با تماام جزئیات حتی ی نگاه رو هم جا نندازید وقتی مینوسید ارامش بیشتری پیدا میکنید بهتون قول میدم

این ی ایراد به اغلب خانوما وارده که دقیقا مشکل رو ، + جلوه میدن ،وقتی ناراحتن میگن نه ناراحت نیستم ،وقتی گریه میکنن میگن نه گریه نمیکنم !!وقتی  میگن من از زندگیم راضی ام باید بگید نه خانومم شما ناراضی هستی بگو به خاطر چی ؟؟

 وقتی صحبت شما برای اداره ی زندگیتون برای خانمتون موثره که واقعا بپذیره اشتباه کرده و داره زندگیش از هم میپاشه ،اگر به این نقطه رسیدن اون موقع نتیجه مطلوب میگیرید

به یاد داشته باشید بین تمام زوج ها مساله ای هست که از نظر خودشون فاجعست اما بدتر از اون مورد هم وجود داشته ،رفتار شما احتمالا قبل از این اتفاقات و رفتار الان خانمتون قطعا  اشتباه  هست و قراره با هم رفعش کنید نه برهه ای مرد سالار باشه برهه ای زن سالار

نمیدونم ولی اغلب اقایون نسبت به اتفاق افتاده به کنار ،اما به جوابی که میشنون سرد رفتار میکنن اما خدا رو شکر باز هم شما هنوز بی مهری نکردید و ازتون درخواست کردن که با هم بیرید بیرون ،به نظر من بهترین فرصته که کاملا واضح و شفاف صحبت کنید

این ی ایراد به اغلب خانوما وارده که دقیقا مشکل رو + جلوه میدن ،وقتی ناراحتن میگن نه ناراحت نیستم ،وقتی گریه میکنن میگن نه گریه نمیکنم !!وقتی  میگن من از زندگیم راضی ام باید بگید نه خانومم شما ناراضی هستی بگو به خاطر چی ؟؟

بهشون بگید چشم بچه دار میشیم اما قبل از بچه دار شدن باید یسری موضوعات بین منو مادر بچم حل بشه تا بعدا بیشتر وقتمو صرف تربیت بچه بکنیم نه تنش و اختلاف مهمونی و ..

اگر پرسیدن منظورت چیه ؟؟بگید منظورم حال داغون و افسرده ی خودمه ،منظورم روحیه ی افسرده ی و شاداب نبودن خانوممه، منظورم سردی روابط عاطفی و جنسیمونه  ،منظورم شور و نشاط نداشتمون داخل خونمونه ،منظورم غبار گرفته ی دل هر دومونه که صحبت دیگران داره روز به روز بیشترش غلیظ ترش میکنه ، اگر  قرار باشه انقدر ناموازی پیش بریم اینده ی خوبی در انتظارمون نیست ،بهش بگید بیا یبار دیگه هدف از ازدواج رو برای هم مرور کنیم ،ایا قرارمون این نبود من تو رو به ارامش برسونم تو هم همین طور؟! ،قرارمون این نبود من نسبت به تو متعهد باشم تو هم نسبت به من همین طور؟! ،قرار نبود زندگی بسازیم که الگو باشیم برای دیگران نه خدای نکرده فردا بشیم درس عبرتی برای دیگران؟! ،قرار نبود حرف فقط حرف من و تو باشه ؟!،در خواست فقط درخواست من و تو باشه ؟!،قرار نبود حرف زندگی ما فقط مال ما باشه نه دیگران؟! ،اگر از زندگیت راضی هستی پس چرا برای من شاداب نیستی ؟!،چرا شیطون نیستی؟! ،چرا ارایش برام نمیکنی ؟!،چرا انقدر تو رابطه سرد شدی؟! درسته خانومم من چند بار برای رابطه ریجکتت کردم اما ایا واقعا از سر دوست نداشتن بود ؟!من که دارم شبانه روز برای ارایش و اسایش تو تلاش میکنم درسته کاستی هم داشته اما تو خودت میدونی که به هر حال از نظر  مالی سعی میکنم چیزی کم نذارم ایا غیر از اینه ؟! ،چرا من باید برای دیگران صورت زیبای شده ی تو رو ببینم؟!چرا با منکه مرد رسمی و شرعی و همراه و همدم لحظات ناراحتی و شادیتم گرم و پر شور نیستی ولی با مردای دیگه گرم میگیری در صورتی که همون مرد حالا هر کسی میخواد باشه میخواد شوهر خواهر زنم باشه میخواد پسردایی زن دوستم باشه فقط و فقط تو همون لحظه با تو هستن ،ایا همیشه کنار توان؟! ،ایا وقتی احساس خطر میکنی پشتتن ؟!،ایا وقتی مهر و محبت گرم همسر میخوای اصلا همسرشون اجازه ی چنین کاری رو میده؟! ،نه مسلمه که نه؟!

بگید اگر از زندگیمون راضی هستی ،پس از چی ناراحتی؟ ،خب تو میگی من مشکلی ندارم پس حتما مشکل از بیرونه دیگه درسته ؟اگر این موقع سرش پایین بود دستتون رو بذارید روی گونه هاش و بگید تو چشمای من نگاه کن و بگو مشکل از من نیست ،مطمئن باشید این رفتار گرمای محبتو تو دلشون حتی اگر سرد شده باشه دوباره روشن میکنه

بگید چه طور بچه دار بشیم در صورتی که ما هیچ لذتی از با هم بودن نبردیم ،در صورتی که برای من سنگین تموم شد و غرورم شکسته شد وقتی گفتی مهارت نداری اگر مهارت نداشتم چرا اوایل زندگی بهم نگفتی ؟!ببینید چه جوابی میدن اگر بازم گفتن نه مشکلی نیست بگید شاید داخل ارایشگاه چون مرسومه (متاسفانه البته )از رابطه ی شخصی و جنسیشون صحبت میشه تو هیجان و رابطه ای رو دوست داری که دربارش میشنوی ،بگید من از کجا باید بدونم تو چه طور و با چه سرعت و کیفیتی رابطه میخوای؟! اگر میبینی اونا موفقن چون از کسی شنیدن و گفتن ،گفتن این طور و با این  کمیت و کیفیت باشه اما خانومم من از کجا باید بدونم ؟!اگر بازم انکار کردن بگید پس چرا اون شب گفتی که تو نمیتونی ... میدونی این جمله چقدر برای من سنگین تموم شد مگه من همون همسر عزیزی نبودم که هر شب حتی من خسته بودم اصرار زیادی میکردی خب حالا چی شده تو بگو من با کمال میل میشنوم و تمام سعیمو برات انجام میدم

اینکه رفع شد بگید عزیزم زندگی ما میتونه از اینی که هست بهتر بشه و خیلیا حسرت داشتن زندگی مثل ما رو دارن اما میخوام برای من واضح بگی چون فکر میکنم مشکل ما از اینجاست که همکارای سرکارت با صحبت نابجاشون و دخالت شاید (قصد بدی هم نداشته باشن )ولی دارن رو زندگی ما تاثیر میذارن اگر گفتن نه به هیچ وجه به این شکل نیست ،یبار دیگه براشون دوره کنید تمام نتیجه ای که از بحثتون گرفتید بگید خیلی خب

پس مشکل از طرف من حل شد ،از رابطمون هم حل شد ،از شیطنت و شیطونی من و تو هم حل شد،من میشم همونی که تو میخوای تو هم بشو همونی که من میخوام اما ازت میخوام ی قولی بهم بدی :

صحبت بین من و تو صحبت بین من و تو باشه فقط و فقط ،از خونه بیرون نره اگر هم تا الان (چون شاید با دوستت راحتر بودی )خانوومم دوست ندارم دیگه ادامه بدی ،بگید ابر سیاه خورشید رو هم  با اون همه نور و درخشندگیش سیاه و محو میکنه چه برسه انسان رو ،پس از نظر روانشناسی هم که بخوای بررسی کنی خواه یا ناخواه روابط سرد و زندگی ناموفق همکارت ممکنه روی زندگی ما هم تاثیر بذاره اگر تا الان گفتی اشکالی نداره از این به بعد دیگه صحبتی نکن ،اگر پرسیدن رابطتت با همسرت چه طور شد  و دعوا و چی شد بگن هر زوجی با هم دعوا دارن و ..ما هم جزوشون میگذره زندگیمون ...

بهشون بگید اگر نکته ی + از زندگی دیگران میبینی این خیلی خوبه به من که همدمتم و همراهتم بگی تا زندگیمون از اینی که هست بیشتر موفق تر باشه اما خانومم هیچ وقت ظاهر زندگی دیگران رو با باطن زندگی خودمون مقایسه نکن ،اگر کسی بعد + زندگیشو میگه و من تو اون موضوع کم کاری کردم بهم بگو اما این باعث نشه از زندگی سرد بشی چون همون خانوم هیچ وقت نمیگه با همسرم فلان مشکلو دارم چنین و چنان گفت و دلم ازش پره ،پس بیا به فکر زندگیمون باشیم  

سعی کنید درباره ی همهه چیز صحبت کنید اما موضوع مهمی که باقی میمونه ارتباط همسر شما با افراد دیگه هست که متاسفانه ممکنه مشکل ساز بشه چون فرهنگ شما با خانواده ی همسرتون یکی نیست ،و اینکه نمیتونید از طریق خانواده کاری از پیش ببرید چون اشاره کردید این روابط بینشون مرسومه خب سوالی که میمونه این هست شما نجابت رو چه طور تعریف کردید و نکته ی بعد اینکه توافق کردید فقط در حد دست دادن به دیگران باشه نه بیشتر ،خب از همین موضوع وارد بشید بگید قرار ما این نبود که دیگه اغوش باجناغم جایی باشه برای کسی که با تمام وجودم دوسش دارم

بگید این رفتارا برای من تعریف نشدست، باشه فکر من خراب هست اما نمیتونم تحمل چنین وضعیتی رو داشته باشم و نمیتونم عادت کنم چون از قبل با هم توافق کردیم

بگید مهمونیای مختلط و اشنا و غریبه زیاد هست من دوست دارم کنار هم لذت ببریم،شاد بریم شادتر برگردیم ،نه افسرده بشم برگردم خونه ، نه فلانی پشت سرمون بگه اینا چرا با هم گرم نیستن ،چرا خانومش به من توجه داشت و فلان، بگید خانواده ی تو همه رو به چشم برادر میبینن اما من 30 ساله این تعبیرم از محیط اطرافم نیست بگید من نمیگم نسبت به خانوادت بی تفاوت باش اما همونی باش که اوایل برام بودی نمیگم با باجناغم بد رفتار کن نمیگم نگو و نخند اما میگم جای تو کنار اون نیست بگید من نمیگم با مردای بیرون خونه محترمانه رفتار نکن و خودتو از جامعه حذف کن اما میگم توجه زیاد بهشون نداشته باش همین                                                                                                                       بگید من واقعا نمیتونم با این شرایط کنار بیام و برام قابل تحمل نیست خب با این اوصاف ایا میخوای هنوز به تلاشت برای عادی جلوه دادن چنین رفتارایی برای من ادامه بدی ؟! اگر تو منو نسبت به خانوم دیگه در این حالت ببینی مشکلی نداری ؟! نمیدونم بگردید جایی که ایشون حساس باشن نسبت به خانمی و حرفی و نقل پیدا کنید و بگید بهشون .

این رو هم خدمتتون عرض میکنم منیج و مدیریت سرکار با زندگی زناشویی بسییار متفااااوته ایشون همسر و همراهتونن و ایشالله که مشکلتون حل میشه و و روزای شاد به زندگیتون برمیگرده ولی افراد سر کار زیر دست شما هستند و قراره فقط تو بحث کاری همکاری داشته باشید نه تمام برهه های زندگی ،پس لطفا به این نکته هم توجه داشته باشید

امیدوارم که تونسته باشم کمکی کرده باشم و به زودی مشکلتون  برطرف بشه .

معذرت میخوام نامحرم نامحرم چه قد،یک دست دادن چه غیره پله پله ادم گناه میکن زن شهوتش بیشتر مرد اگه شما ازاول این دست دادن توافق نمیکردی الان به اینجاها نمیکشید  عواطف  ازچشم منتقل میشه  با کوچک ترین لمسی تشدید میش   

این نظر آنتونیا رو کاملا قبول دارم و  نامحرم  دستاش محرم و حلاله به آدم . آخه این چیزا چیه آدم می شنوه .

من اگه پسر بودم و می خواستم ازدواج کنم با خانواده ای وصلت می کردم که این روابط رو کاملا رعایت کنن

به نظرم اصلا فکر و خیال بد نکنید که داره بهم خیانت میکنه مگر این که با چشم خودتون ببینید در مورد اینکه تو خونه خودتون تنبلی میکنه به خدامن تو بیشتر زنا دیدم تو خونه باباشون عین فرفره زرنگ میشن خونه خودشون رو تمیز نمیکنن باهاش حرف بزنید یا یه تنوع ایجاد کنید مثلا برین سفر یا بچه دار بشین