با عرض سلام خدمت تمامی خوانندگان این وبلاگ
خب سریع میرم سر اصل مطلب.
من پسری 20 ساله هستم. بچه ی آخر خانواده ام. و در بهترین دانشگاه استانم مشغول تحصیلم. راستش مشکل من اینه که بعضی وقت ها خیلی کم حرف میشم و طوری میرم تو خودم که حس میکنم باعث ناراحتی اطرافیانم میشه.
یا مثلا توی دانشگاه با استاد یا دخترای کلاس نمیتونم ارتباط برقرار کنم ( البته نه از اون ارتباط ها ) بقیه ی دوستامو میبینم که توی کلاس راحتند و با استاد میگن و میخندند. اما من نمیتونم .نمیدونم چمه یا چه مشکلی دارم .
شاید شما بگین که من خجالتی هستم یا ترسو ام یا از این بچه مثبت هام که نمیتونن دماغشونو بالا بکشند. چون بیشتر اینان که نمیتونن درست ارتباط برقرار کنن. اما وقتی به خودم نگاه میکنم میبینم من ترسو نیستم چون تو زندگیم خیلی موقعیت ها پیش اومده که با شجاعت حرفمو زدم .
یا حتی خجالتی هم نیستم چون با خیلی از دوستان و آشنایان میگم و میخندم یا ارتباط برقرار میکنم. بچه مثبت هم نیستم ( اینو مطمینم ).
اما نمیدونم توی کلاس چرا اینجوریم . اصلا نمیتونم حرف بزنم. خودمو با بچه های کلاس بیگانه میدونم. راستش من یه سری اخلاقای خاص دارم که به محیط دانشگاه نمیخوره .
چون من اهل یه شهر کوچیک در کنار مرکز استانمون هستم و توی شهر ما جو مذهبی شدید هستش و کلا اهالی شهر ما با این که یه شهر کوچیکیم و الان دیگه کلا چسبیدیم به مرکز شهر و دیگه الان ما یکی از محله های شهر بزرگتر به حساب میایم.
اما وقتی به اهالی شهرم نگاه میکنم میبینم کلا با اهالی شهر های اطراف متفاوتیم. بعضی فرهنگ هایی توی ما رواج داره که توی دانشگاه ممکنه پذیرفته نشه. مثلا شهر ما با این که نسبت به شهر های اطرافش خیلی کوچیکه اما لهجه ی مخصوص خودشو داره یا حتی لحن مخصوص خودشو یا اکثر مردم شهر ما متعصب و دعوایی و شر و شور هستند و این جزئی از فرهنگمونه و کلا توی کل استان به این صفات ما رو میشناسن.
قبلا یادمه هر روز توی میدون کوچیک شهرمون یه دعوایی میشد و قمه کشی و قداره کشی میشد و کلا چیزی که من مطمئن هستم اینه که کلا مردم شهر ما قد بودن جزیی از سرشتشونه یا شایدم ژنتیکیه چون اکثرا با هم فامیلیم ( البته همین قد بودنه که باعث شده اصلا زور پذیر نباشن و پای شرفشون واقعا جونشونم میدن نمونش تعداد شهیدای شهر ماست که به نسبت جمعیتش توی کشور دوم هستش ).
اما اینا رو گفتم چون بالاخره من هم اهل این شهرم و خلق و خوم یکم اینطوریه البته نه این که قداره بکشم تو دانشگاه!!! اما اصلا شوخی و این چیزا رو نمیکشم. یا وقتی یکی یه چیزی بهم بگه ممکنه زود از کوره در برم و یه دعوایی درست کنم.
من آدم بدی نیستم یا مثل این لات ها و بی شعور ها نیستم اما متاسفانه توی شهر های اطراف ما ها رو به عنوان انسان هایی شر و بی فرهنگ میشناسن و زیاد از اهالی شهر ما خوششون نمیاد و این خیلی آزاردهندس و همش لهجه ی شهر ما رو مسخره میکنن. کلا من نمیدونم چطوری ارتباط برقرار کنم تو محیط دانشجویی .
کمکم کنید دوستان
مرتبط:
در برقراری ازتباط با دیگران ضعیفم، دوست دارم اجتماعی تر باشم
چطور با دیگران ارتباط خوب و موثری برقرار کنم ؟
ارتباطم با دیگران ختم به دوستی نمیشه
چه جوری اعتماد به نفسمون رو زیاد کنیم؟
چطور اعتماد به نفس خود را بالا ببریم
← مسائل پسران جوان (۱۵۳۹ مطلب مشابه)
- ۲۱۰۷ بازدید توسط ۱۶۵۰ نفر
- جمعه ۲۷ فروردين ۹۵ - ۲۰:۳۱