سلام
کاربر تصریف ریاح هستم . خیلی متنم طولانیه . ممنونم که وقت می ذارین و می خونینش .
پیرو همون پستی که نوشته بودن توی وبلاگ از کلمه (مذهبی) استفاده نکنیم ، یه سوالی رو می پرسم و امیدوارم کمک کنین .
من دخترم و نوجوونم دو ماه دیگه 16 سالم می شه ان شاء الله . چادری ام ولی نمی گم مذهبیم .
دقیقا معتقدم کسی که میگه من مذهبیم ، باید تک تک احکام اسلام و مذهب شیعه رو انجام بده و به مو به موش مقید باشه . منم اونقدر مطمئن از خودم نیستم که این ادعا رو بکنم . کسی هم که رعایت می کنه همه رو ، گوش عالمو کر نمی کنه که آره من مذهبیم و من اینطوری و اونطوری ...
ما یه فامیلی داریم ، دخترن و یه سال از من بزرگتره . این دختر خانوم ، مثل من چادریه . ولی خیلی سفت و سخت تره . قبلنا فکر می کردم خیلی مومنه . تا اینکه با هم صمیمی شدیم .
کاشف به عمل اومد که این خانوم دوست پسر داره . با هم رابطه داشتن و والدین این خانوم در جریان نبودن . منم به شدت عصبی شدم و بهش گفتم رابطشو با اون پسر قطع کنه .
بعدا بهم گفت خانوم × ، چون خیلی دوستت دارم و تو رو قبول دارم ، با اون پسره قطع رابطه کردم و خطمو عوض کردم و حالا هم که اساس کشی کردیم ، دیگه رابطه ای باهاش ندارم .
منم گفتم چه خوب و عالی شد !!!!
رابطه بین من و اون دختره شدت گرفت . همه رازاشو به من می گفت . کلی هم عاشق من شده بود . بهم احترام می ذاشت . توی عروسی ، ختم و عزاداری ، عید و دید و بازدید و کلا همیشه من و اون می رفتیم یه گوشه و پچ پچ می کردیم . اونم یه ریز در مورد پسرای مختلفی که ازش خواستگاری کردن ، صحبت می کرد . مثلا این پسره خیلی خشگله . خیلی هیکل قشنگی داره و ...
منم نمی گم بدم میومد . نه اصلا . خب این بحثا برای اکثر دخترا تو این سن جذابه . منم خوشحال بودم که کار بدی نمی کنه . چون خواستگار بودن . نه دوست پسر . با اون پسره هم رابطه ای نداشت .
تا اینکه چند روز پیش بهم گفت یه پسره توی پارک همش دنبالم راه میوفته تو راه مدرسم . از ماشینش پیاده می شه و تعقیبم می کنه .
به منم گفتش که عضو یه گروه شده تو تلگرام و یه پسره هست توش که اکانتش دقیقا همون پسرست که تعقیبش می کنه . من قصد تعریف ندارم از خودم . من دختر خیلی منطقی ای هستم خدا رو شکر .
حتی با اینکه ازش کوچیکترم ، همش از من راهنمایی می گیره . دختر خیلی خیلی احساساتی ای هستش و نمیتونه عاقلانه تصمیم بگیره . منم همش دارم بهش نکاتی رو گوشزد می کنم . حالا ازم پرسید برم توی پی وی پسره ازش بپرسم که چی کار داره با من ؟
منم با تاکید بهش گفتم که اصلا نرو .
اونم قبول کرد ... بعدا بهم نشون داد که کار خودشو کرده . یعنی تو پی وی پسره رفته و باهاش چت کرده . یعنی اصلا حرف من براش مهم نبوده. منم ناراحت نشدم . خب به منم ربطی نداشت . فقط راهنماییش کردم .
بعد عکسای پسره رو به من نشون داد و گفت پسره مذهبیه . خیلی خشگله و ... . دیشبم بهم گفت که مثل اینکه پسره توی پارک در ملا عام داد زده گفته خیلی ازت خوشم میاد خانوم . دختره هم خیلی خوشحال و ذوق زده بود .
منم بهش گفتم فلانی می فهمی داری چی کار می کنی ؟ اون پسره مزاحمته . بهم گفتش نه اون پسره منو می خواد و به همه گفته قصدش ازدواج با منه . خیلی پسر مردیه و با شخصیته . مذهبیه .
منم دوباره بهش گفتم این پسره فقط یه مزاحمه بیکاره . پسری که باشخصیت و مرد باشه ، می فهمه نباید مزاحم ناموس مردم شه . چه برسه به اینکه چادری هم باشه . محجبم باشه . اون پسری که تو رو واسه ازدواج بخواد ، تو خیابون صداشو نمی ندازه تو سرش که آی من ازت خوشم میاد . عین آدم میاد خواستگاری . تو هم دیگه به این پسره نگو مذهبی .
آبروی پسرایی رو می بره که اینقدر عفیف و پاکدامن هستن که نگاهشون به نامحرم نیافتاده و واقعا مذهبین . نه این پسره اصلا نمی تونه مذهبی باشه . اونم قبول کرد .
الان اعتقادم به اینه که از ماست که بر ماست . میایم یه عالم ریش می ذاریم و یقه آخوندی و یه تسبیح میندازیم تو دستمون یا یه چادر مشکی رو سرمون اینقدر رو می گیریم و خودمونو مذهبی جار می زنیم و از اونورم هر کاری دلمون می خواد می کنیم که چی بشه ؟ هم خدا رو می خوایم هم خرما رو ؟ این خیلی زشته واقعا . نمی دونم این یعنی چی ؟ آدم که می خواد واقعا ظاهر مذهبی پیدا کنه ، نباید ازش سو استفاده کنه .
خب من حالا سوال خودمو می پرسم .
من خیلی با این دختر خانوم صمیمی شدم . اصلا هم تا حالا ازش تاثیری نگرفتم . من آخه از بچگیم نه اینکه بگم به دوستی با پسرا علاقه ای نداشتم ؛ فقط سعی کردم خودمو کنترل کنم تا دچار گناه نشم .
با این حال ، این دختره هیچ تاثیری نذاشته روم . بیشتر من روش تاثیر می ذارم . آخه خیلی سر و گوشش می جنبه . ولی واقعا خیلی دختر مهربونیه . منم دوسش دارم . اونم منو دوست داره . به نظرتون دوستی باهاش کار خوبیه ؟ من دچار رفتاراش نمی شم ؟
حس می کنم دارم کار اشتباهی می کنم که باهاش اینقدر صمیمی هستم . حس می کنم باهاش که صحبت می کنم ، بعدا یه حسی مثل عذاب وجدان اعصابمو خورد می کنه که این دختره ، علی رغم قیافه غلط اندازش ، دختر خیلی سالمی نیست .
با هم که حرف می زنیم ، 99 درصد داریم در مورد پسرای مختلف صحبت می کنیم . من فکر می کنم پدر و مادرش باید زودتر شوهرش بدن . خنده داره یه کم .
ولی وقتی الان اینقدر تو این فازاست ، بیشتر که بگذره ، دچار گناه می شه . روش تو روی پسرا باز می شه . حرمت ظاهر مذهبیشم ، از بین می ره .
من واقعا نمی دونم خودم باید چی کار کنم . سر در گمم . شما چه فکری می کنین ؟ کمکم کنین لطفا .
ممنونم از راهنمایی ها تون
مرتبط:
چطور باید با افرادی که تظاهر به دینداری می کنند رفتار کرد
مذهبی نماهایی که ادعای پاکی شون میشه خیلی خطرناکن
خودنمایی بعضی از دختران مذهبی و چادری
با یه مذهبی نما که گناه می کنه ، چه طور برخورد کنیم ؟
من که نفهمیدم مذهبی به کی میگن
هر آدم مذهبی که مومن واقعی نیست
حد بین مذهبی بودن یا نبودن کجاست؟
← مسائل اعتقادی (۱۲۲۸ مطلب مشابه) ← مسائل دختران جوان (۲۳۵۳ مطلب مشابه)
- ۳۳۳۸ بازدید توسط ۲۲۸۸ نفر
- چهارشنبه ۶ ارديبهشت ۹۶ - ۲۱:۱۰