سلام

 زیاد نمی خوام خودم رو معرفی کنم در این حد که ۱۷ سالمه و یه دختر چادری و معتقد و بشدت احساسی ام.

راستش من یه ساله چادری شدم قبل این قضیه من طرفدار یه گروه ... بودم و خیلی دوست شون داشتم جوری که حس می‌کردم اعضای خانواده م هستند! 

بعدش به دلایل متعددی چادری شدم و دیگه چون عقایدم تا حدودی عوض شد اون گروه خواننده مورد علاقه م رو ول کردم، اونم با کلی گریه و زاری، چون می دونستم اشتباهه، ولی کلی دوستش داشتم چون اون ها طرفداران رو وابسته ی خودشون می کنن این قانونه.

یه مدت بعد بشدت شیفته ی یکی از اقوام شدم حدوداً دو سه سال از خودم بزرگتره. واقعاً یه حالت سرخوردگی پیدا کردم چون دخترم برای خودم درست نمی دونستم که ابراز علاقه کنم یا بگم و خودم رو راحت کنم! از قبل هم سر ایشون با دوستان شوخی می‌کردیم و خلاصه تو ذهنم یه نیمچه کراشی داشتم ولی بعد چادری شدنم واقعاً خیلی به خاطره حسم خجالت می‌کشیدم! 

هر چند که ایشون خودشون هم یه خورده عجیب غریب بازی در آوردن مثل کسانی که انگار هول کرده باشه. ولی نمی دونم شاید من اشتباه برداشت کردم از رفتار اون بنده خدا، بعدش همه ش چکش می‌کردم و فهمیدم با کسی هستند و بعدش حس کردم واقعاً قلبم شکست؛ از اون فضا اومدم بیرون (فضای مجازی ای که اون بود) 

ولی بازم چون فامیلیم هرازگاهی تو گوشی مامان یا بابا عکس و صفحه ش رو می‌دیدم!، واقعاً یه مدتیه حس می‌کنم احساسم داغون شده با اینکه عبادت می‌کنم و نماز و قرآن... به امامان متوسل شدم که یادم بره چون می دونم کاملاً اشتباهه!! ولی هیچی.. دیگه از نوشتن داستان و دلنوشته و شعر راجع بهش بگیر تا گریه‌های شبانه.

ولی چند روز پیش فکر کردم که بهتره دوباره برگردم و طرفدار همون گروه باشم طرفدار همون خواننده مورد علاقه م که باعث می‌شد فکرم نره پیش پسری تا یادم بره؛ به نظرتون راه حلی که به ذهنم رسیده درسته؟ من چه کار کنم؟ 


برای مطالعه نظرات کاربران در این مورد، کمی پایین تر بروید یا اینجا را (کلیک-لمس) کنید.
خوشحال خواهیم شد اگر اطلاعات یا تجربیاتی که دارید را با ما در میان بگذارید
↓ کپی لینک این صفحه برای ارسال به دیگران ↓
↓ مطالب مشابه بیشتر در دسته بندی(های) زیر ↓ :
عشق یک طرفه (۴۴ مطلب مشابه) مسائل خانم های چادری (۱۱۸ مطلب مشابه)