سلام
دختری 33 ساله هستم از نظر دوستام خیلی جذاب و خوش هیکل ولی از نظر مادرم خیلی معمولی. کلا مامانم به خاطر گندم رو بودن منو خوشکل نمیدونه و اعتماد به نفس من رو نابود کرده .

همیشه احساس حقارت دارم و حسرت بقیه دخترا رو میخورم و در عین حال بقیه حسرت منو میخورن . کلا دچار تناقض مادر و دوستام شدم. تحصیلات عالیه دارم. همیشه مورد توجه پسرای دانشگاه بودم و همیشه دوست داشتن یه کاری برام انجام بدن ولی هیچ وقت محل نمیذاشتم .

سوال من اینکه اصلا با خواستگارام رفتار مناسبی ندارم . همه رو فراری میدم چون فکر میکنم شاید منو نپسندند.

چن وقت پیش یه خواستگار خوب داشتم که کلی منو تحویل گرفت البته ما بیرون رفته بودیم و من توی ماشین تمام انرژی و احساس پسره رو با سرد نشون دادنم بهش  از بین بردم  و با حسرت بهم نگاه میکرد تو لحظه آخر.

این یکی هم رفت و دیگه خبری ازش نشد .من خیلی دوست دارم ازدواج کنم ولی مشکل اینه که باور نمیکنم کسی از من خوشش بیاد .کاش مادرم ذره ای به من اعتماد به نفس میداد که تو هم میتونی مورد عشق واقع شوی.

هر که منو میبینه بهم میگه حتما خواستگار زیاد داری .کلا من آدم خود تخریبی هستم احساس و عشق تمام خواستگار ام رو با انرژی نذاشتن براشون از بین میبرم اونا هم میرن دیگه نمیان.

یه خواستگار پرون حسابی شدم   . خواستگار قبلی خیلی بهم توجه میکرد و منو تشویق میکرد و غیر مستقیم علاقه نشون میداد ولی من طبق معمول...

دلم براش خیلی سوخت بارها تو دلم قیافشو که لحظه آخر مجسم میکنم عصبی و پشیمون میشم و تو دلم ازش معذرت میخوام ولی چه فایده؟

به نظرتون من چیکار کنم. من شیرازی هستم  و همه به هم میگن که یه دختر شیرازی اصیل هستی.


برای مطالعه نظرات کاربران در این مورد، کمی پایین تر بروید یا اینجا را (کلیک-لمس) کنید.
خوشحال خواهیم شد اگر اطلاعات یا تجربیاتی که دارید را با ما در میان بگذارید
↓ کپی لینک این صفحه برای ارسال به دیگران ↓
↓ مطالب مشابه بیشتر در دسته بندی(های) زیر ↓ :
مشورت در ازدواج خانم ها (۲۳۰۴ مطلب مشابه)