سلام
از منظر خیلی ها یه سری از تفکرات مربوط به ازدواجم افراطی یا هر اسمی که روش بشه گذاشت، شناخته می شه و همین باعث می شه که یا از طرف خانوم ها رد بشم یا رد کنم!
این چهار تا مثلا:
-زندگی ساده حداقلی برای شروع
حداقلی از نظر من یعنی حذف چرخ گوشت و آب میوه گیری گرفته تا چیزهایی مثل مبل و ... صحبت بنده تجملات گرایی نیستا! حداقلی برای شروع
یه سری چیزها برای یه فردی نیازه و هر روز ازش استفاده می کنه و یه نفر دیگه شاید سالی یه بار هم از همون وسیله استفاده نکنه ، چیزهایی که به کار هم میاد ولی جزو حداقلی ها نیستند می مونه برای بعد از ازدواج ، چه خودم بخوام بخرم چه خانواده همسرم فرقی نداره تو مسئله.
-خرید جهیزیه توسط پسر
برآورده کردن حداقلی های زندگی رو وظیفه خودم می دونم و این هم جزو اونهاست. تعارف نیست بلکه اجازه نمی دم طرف مقابلم بخره. حالا شاید یه چیزی بخره به عنوان هدیه قبول کنیم ولی جهزیه هرگز ^_^
-مخالفت با رسومات جاهلی!
خیلی از چیزها رو من چون قبول ندارم، اجازه هم نمیدم انجام بشه
مثلا مجلسی رو که جمع می شن تا جهیزیه یه دختر خانوم رو ببین باهاش بشدت مخالفم. نتیجه اش این می شه که حتی اگر آقا و دختر خانومی بخوان ازدواج هم بکنن، خجالت بکشن که بقیه بیان و این سادگی و نداری رو ببینن!
البته من چون مصمم هستم، از سرزنش هیچ سرزنش کننده ای هراس ندارم، ولی اجازه اجرا شدن و ترویج رسومات اشتباه رو هم نمی دم
-اعتقاد دارم باید مهریه رو همون اول عقد داد! پس در نتیجه باید چیزی باشه که بتونم بدم ، البته حالا چطوری داده بشه که وجه خوبی داشته باشه اون یه بحث دیگه است که شاید تو یه پست دیگه ارسال کنم و در موردش صحبت کنیم
-خیلی موارد هست که هم شما تو ذهنتون هست هم بنده که شاید مخالف باشیم یا موافق. ولی اونها رو منعطف هستم و اگر بشه که بهتر نشد هم عیبی نداره .
-فکر نکنید چون گفتم که می خوام جهیزیه بخرم یا ... الان مثلا n میلیون تو جیبم پوله یا بالام پولداره یا درآمد آنچنانی دارم و ... دقیقا برعکس!. خواسته هام رو بیان کردن و ان شاء الله در تلاشم که بهشون برسم
-نمیگم قیافه برام مهم نیست ولی تمام سعیم رو کردم که از ملاک های مادی ام، من جمله ظاهر طرف بگذرم. قبل از اینکه اینجا شعار بدم قبلا عمل کردم و خودم رو با خواستگاری های مختلف! سنجیدم
اصل قضیه:
دنبال یه دختر خانوم مذهبی هستم ولی شاید بگم خیلی مذهبی! نه صرفا چادری . کسی که اولا بتونه خلاف جریان جامعه فکر کنه و عمل کنه و ثانیا برای بنده ترمز نباشه! بلکه یه جاهایی هم اون منو با خودش ببره . حالا این دخترخانوم های مد نظر ما که بعضا اصلا دیده هم نمی شن! حتی تو مساجد!
شاید دختر چادری مسجدی هیئتی هم پیدا بشه که آرایش هم بکنه و منظورم این مدل نیست.
"بنده دارم در مورد چیزی که می خوام بهش برسم میگم نه اینکه بقیه به جز این دسته آدم های بدی هستن"
کجا پیدا کنیم؟
چون اشاره هم کردم، نمی خوام ظاهر طرف تو انتخابم تاثیر داشته باشه پس نمی خوام برم مثلا نماز جمعه یا ... وایستم یه نفر رو پیدا کنم. اینطوری دو تا اشتباه کردم اولی این که ملاک زیبایی خواسته یا ناخواسته تو انتخابم تاثیر گذاشته! و دوم این که فکر کردم اون خانوم زیبای چادری! لزوما اون معیارهای منو داره و باز هم اون ظاهر برام شده معیاری که خودم دارم می گم نیست! و اینکه به بهونه انتخاب دختر بریم هر روز وایستم ملت رو دید بزنیم که اگر می خواستیم اینطوری باشه که نیازی به این پست نبود!
راستشو بخواید دیگه داره حالم از این ملاک های مادی بهم می خوره و نمی خوام انتخابم بخاطر دماغ و چشم آبی یا چادر اتو کشیده خوش فرم و انگشتر دُر نجفی که تو دسته یه خانوم می بینم، عنان از کف بدم! حالا اگر کسی ظاهرش خوب بود و این چیزها رو داشت که خدا رو شکر، ما که پس نمی زنیم! ولی ملاک های انتخابم نمی خوام این باشه
خانواده ام تو فاز بنده نیستند و نمی تونن همچین معیارهایی رو هضم کنن بر اساسش معرفی کنن.
نظر شما چیه؟ ما این گنج در خفا رو از کجا پیدا کنیم ؟
پیشنهاد :
پیدا کردن فرد مناسب برای زندگی سخت شده
فکر کنم نیمه گم شده زندگیمو پیدا کردم
آیا من میتونم شریک زندگی خودمو پیدا کنم !؟
باید اینجوری برای خودم شوهر پیدا کنم؟
← مشورت در ازدواج آقایان (۱۶۹۶ مطلب مشابه)
- ۲۹۴۶ بازدید توسط ۲۱۸۱ نفر
- شنبه ۷ مرداد ۹۶ - ۱۳:۴۴