خانم ملیکا مک دونالد راشدان:

پیش از اسلام من در مسیر خطرناکی در حال سقوط بودم، من به خودم احترام نمی گذاشتم. زنی که برای خودش احترام قائل است نباید در آن موقعیتی باشد که من در آن بودم.

اما آن زمان آدم هایی اطرافم بودند که آن سبک زندگی را برایم درخشان جلو می دادند. من در فعالیت های شرکت می کردم که واقعا می توانست زندگیم را در معرض خطر قرار دهد. البته برایم هزینه هم ایجاد کرد.

خیلی از آدم هایی که با آن ها هم سن بودم و با هم بزرگ شدیم، الان بین ما نیستند، آن ها مرده اند. به خاطر خشونت های خیابانی، اعتیاد، خودکشی و یا ابتلا به ایدز، این خداوند بود که مرا نجات داد.

در طول دوران پیش از مسلمان شدن، خلاء ها و پوچی های زیادی در زندگیم وجود داشت.برای همین شروع کردم به تحقیق کردن و دین های زیادی را مورد مطالعه قرار دادم،‌با آغاز آشنایی با اسلام، تمام سوالاتم و تحقیقاتی که انجام می دادم پاسخ داده می شد.

خیلی رحمت الهی شامل حالم شد که مسلمان شدم و یاد گرفتم به خودم به عنوان یک زن احترام بگذارم. همان چیزی که قبل از اسلام نداشتم. بنابراین اسلام کرامتم را به من برگرداند.

در واقع پیش از اسلام بود که به من ظلم شد.، من در تله ی رسانه گیر افتاده بودم که می گفت زن باید چه طوری به نمایش در بیاید. تلاش می کردم با آخرین مدها باشم و بدانم آخرین مدل ها چیست و بدن ایده آل خانم ها باید چه شکلی باشد.

البته اگر فتوشاپ و آن عده از زن ها را در نظر بگیرید می دانید که آن ها واقعا غیر قابل دستیابی هستند. اما من آن را دنبال می کردم

پذیرش اسلام و رعایت حجاب من رو در موقعیتی قرار داد که دیگر نمی توانستم از بدن و زیباییم برای جلب نظر استفاده کنم. برای همین شروع کردم به استفاده از مغزم ...، البته مدتی بود که مغزم را به کار انداخته بودم.

پرداختن به فهم دین و فهم این که من به عنوان زن چه کسی هستم برایم آزادی بخش بود.

این خیلی رهایی بخش بود که بگویم:

هی! من بیشتر از یک توده گوشت هستم!،‌من بیشتر از یک شیء هستم. من واقعا چیزی دارم که در جامعه سهیم باشم. من هم چیزی دارم که به آن افتخار کنم و به خاطرش مورد احترام باشم

بعد از پذیرش اسلام و رعایت حجاب همه چیز در زندگیم شروع به تغییر کرد. تمام این درها برایم شروع به باز شدن کردند. من از یک بازمانده از تحصیل در دبیرستان تبدیل شدم به همکار اجتماعی دانشکده حکمرانی هاروارد کندی که بی سابقه بود.

علتش این بود که شروع کردم به باور خودم،‌خداوند احترام به خودم را به من برگرداند. تا جایی که احساس کردم می توانم دنیا را تغییر دهم،‌که البته با تغییر خودم شروع شد.

 

 


برای مطالعه نظرات کاربران در این مورد، کمی پایین تر بروید یا اینجا را (کلیک-لمس) کنید.
خوشحال خواهیم شد اگر اطلاعات یا تجربیاتی که دارید را با ما در میان بگذارید
↓ کپی لینک این صفحه برای ارسال به دیگران ↓
↓ مطالب مشابه بیشتر در دسته بندی(های) زیر ↓ :
کلیپ (۱۵۳ مطلب مشابه) حجاب (۱۱۱ مطلب مشابه) ارتباط با خدا (۳۳ مطلب مشابه)