کسی اینجا تجربه خیالپردازی یا خیالبافی عاشقانه داشته که نمی دونه چرا بوجود اومده و اذیت شده باشه. چرا در بعضی افراد یهویی خیالپردازی عاشقانه در مورد شخصی پیش میاد بدون اینکه علاقهای حتی بهش داشته باشن یا بهش فکر کرده باشه؟
میگن حتی ما معشوقهای خیالی برای خودمون میسازیم براشونم گریه میکنیم. این فانتزی ذهنی است یا خلع است. چیه؟. گاهی فرد این خیالپردازی از کنترلش خارج میشه و وارد تو هم و هذیان هم میشه.
من جایی شنیدم میگن حتی در مورد افرادی خیالپردازی کردیم که اصلاً تو واقعیت نه حسی بهشون داشتیم نه اصلاً برامون ذرهای اهمیت داشتن ولی معلوم نیست چه اتفاقی میفته یهویی در موردشون خیالبافی عاشقانه میکنیم.
میگن باهاشون داستان با جزیات کامل میسازیم. واقعاً این داستانها از کجا میاد. من حتی جایی دیده بودم افراد متاهلی که خیالبافی عاشقانه کرده بودن حتی تو خیالشون باش ازدواج کردن بچه هاشون اومده بود به دنیا و این در صورتی است که تو واقعیت عاشق شدید همسرش بوده و عذاب وجدان گرفته بودش چه کار کنه این خیالات رهاش کنه.
کسی تجربه این خیالبافیهای از کنترل خارج شده رو داشته. منظورم اون موارد نیست که به کسی حسی داریم بریم راجبش خیالپردازی کنیم. من منظورم موارد خاص تره که حسی کششی نداریم اصلاً تو باغش نیستیم یهویی درگیر خیالات میشیم و وارد دنیای خیالی میشیم بعضیها متوجه هستن درگیر خیالات شدن گاهی بعضیها چنان غرق میشن مرز خیال و واقعیت و گم می کنن. بعضیها حتی در دفتر خیالاتشان را یاداشت می کنن بعضیها حتی حسشان می کنن و باهاشون زندگی می کنن
← مسائل پسران جوان (۱۵۳۹ مطلب مشابه) ← مسائل دختران جوان (۲۳۵۳ مطلب مشابه)
- ۱۳۵۰ بازدید توسط ۹۹۴ نفر
- شنبه ۱۶ مهر ۰۱ - ۲۳:۲۸