دوستان عزیز
من دختر ۳۲ سالهای هستم، خواستگاری دارم ۴۳ ساله، در یک مراسم خانوادگی همدیگر رو دیدم و از طریق یکی از اقوام دور بهم معرفی شدیم.
با هم نسبت خانوادگی نداریم. این نکته اضافه کنم از لحاظ ظاهری اصلاً بهشون نمیخورد ۴۳ ساله ش باشه حدوداً چهار پنچ سال جوانتر میخورد. تا حالا چیز بدی ازش ندیدم پسر درونگرا و آرومیه، سرش تو کار خودش، برعکس من که برونگرا هستم و میخوام حرف بزنم.
ایشون دوست داره بیشتر گوش کنه، ازش سؤال کردم، ایشون گفت من دوست دارم شما حرف بزنی و من لذت می برم، ولی چیزی که منو اذیت میکنه اینه درست ایشون درونگراست درکش میکنم امّا حس میکنم پسر مرموزیه، انگار دوست نداره از گذشته اش بگه، تو عکسهای که مربوط به پنج شش سال پیش دیدم دست ایشون یه حلقه است، از خودش پرسیدم گفت چیزی نبوده و انگار خیلی آشفته شدند و ناراحت، من هم ادامه ندادم.
فکرم مشغول شدم به خانواده گفتم و از طریق همون فامیل که دوست ایشون هستند پرس و جو کردیم گفتند نامزدی رسمی نداشتند، امّا تا اون جایی میدونم کسی تو زندگیش بوده در همین حد.
من توقع داشتم این نکته رو پنهان نکنه، از خودش بشنوم و حق منه این چیزها رو بدونم، واقعاً شخصیت خوبی داره، تو همین رفت و آمدها این رو فهمیدم، امّا چیزی که اذیتم میکنه همین بیش از حد مرموز بودنش هست، چون من چیزی رو مخفی نکردم از نظر من رابطه عاطفی داشته نشده، حالا به هر دلیلی ایرادی ندارد چون تو همین شناخت فهمیدم آدم متعهد و با اخلاقیه و من ایشون آدم هرزه و گناهکاری نمیدونم.
امّا مخفی کاری رو نمی تونن هضم کنم. چون بعد این ماجرا یه خورده نگاهم رو عوض کرد با خودم گفتم نکنه چیزهای دیگه ای از من مخفی کرده من بعدها از دیگران بشنوم.
من با صادقت کامل جلو رفتم همین توقع رو دارم. بعد چند ماه ارتباط فهمیدم ایشون از یه چیزی رنح میبره و یه اضطرابی رو مخفی میکنه. یه سابقه کوتاه مدت افسردگی داشته دارو مصرف میکرده الآن حالش به گفته خودش خیلی بهتره دارو ها کمتر شده.
از سایر جهات پسر خوبیه خانواده دوسته درک بالایی داره، خیلی حالت حمایتگر داری. آدم عمیقیه اهل کار خیر و کمک به دیگران.
الآن میزان صمیمیت بیشتر شده راحت ارتباط می گیره امّا من بیشتر میخوام بدونم از خودش.
← رفتارشناسی پسران برای ازدواج (۶۸۷ مطلب مشابه)
- ۲۱۸۴ بازدید توسط ۱۷۱۲ نفر
- پنجشنبه ۱۲ مرداد ۰۲ - ۱۴:۴۱