سلام
مدتی هست هر چقدر فکر میکنم بعد ازدواج برای همسرم تکراری میشم! وقتی دیگه حرف جدیدی ندارم بزنم! وقتی چیز جدیدی برای ارائه ندارم! وقتی دیگه قطعه کشف نشده ای ازم باقی نمونده!
خب دیگه چرا همسرم باید از من خوشش بیاد و اون عشق اولیه پایدار باشه؟
بعضی وقتها میگم شاید به مرد پولدار بتونه با پول، که میشه باهاش هدایای مختلف خرید، میشه باهاش سفرهای مختلفی رفت، میشه باهاش سورپرایز های جدیدی ساخت، بتونه اون احساس کمرنگ شدن و تکراری شدن رو از بین ببره! ولی مرد فقیر یا متوسط چطور؟؟؟

مردی که پول کادو خریدن نداره، پول سفر بردن نداره، پول حتی خرید شاخه گل هم نداه و برای گذراندن زندگیش، برنامه ریزی ریالی! میکنه(یعنی یک ریال هم واسه خرج اضافی نداره) چکار کنه؟ آیا چنین مردی هنوزم شانس جذاب بودن برای همسرش رو داره؟

چون بالاخره هر مردی اولش برای یک زن جذابیت هایی داره، که مختص خودشه ( قیافه-هیکل - سر و زبون - علم و اطلاعات و .... ) اما اینها بینهایت نیستن و بعد مدتی تکراری میشن ( یعنی دیگه چیز جدیدی واسه ارائه نیست )، خب از این به بعد چی؟

زندگی ای که 6 ماه - یکسال - دو سال بسته به جذابیت های مرد ازش گذشته و مرد به قول معروف "دیگه تموم شده" و چیز تازه ای واسه ارائه نداره، و پول خریدن چیزای تازه رو هم نداره، زندگیش به کجا میرسه؟ آیا همسرش هنوزم دوستش داره؟ آیا از با اون بودن لذت میبره؟ آیا فکر میکنه خوشبخته یا حسرت زنهای دیگه رو میخوره؟

شایدم به این نتیجه میرسه زندگی مشترک اولش خوبه و بعد باید بازم برگردی به رفقای همجنس قدیمیت و با اونها خوش باشی ( اینو خیلی دیدم در بین خانومای متاهل ).
نظر شما چیه؟


برای مطالعه نظرات کاربران در این مورد، کمی پایین تر بروید یا اینجا را (کلیک-لمس) کنید.
خوشحال خواهیم شد اگر اطلاعات یا تجربیاتی که دارید را با ما در میان بگذارید
↓ کپی لینک این صفحه برای ارسال به دیگران ↓
↓ مطالب مشابه بیشتر در دسته بندی(های) زیر ↓ :
مشورت در ازدواج خانم ها (۲۳۰۴ مطلب مشابه) مشورت در ازدواج آقایان (۱۶۹۶ مطلب مشابه)