دوستان سلام
امیدوارم حال تون خوب باشه، راستش ماجرای من خیلی طولانیه اگه بگم مثنویه برای خودش، خلاصه می گم خواهشاً هر راهی به فکر تون رسید بگید بخصوص خانمهای محترم.
من ۴۱ ساله م، از دو سال و نیم قبل به طور تصادفی با خانمی آشنا شدم اما آشنایی ما خوب پیش نرفت، واقعیتش رو بگم مقصرش خودم بودم، اون دختر همه تلاشش رو کرد، من بعد چند سال در به دری کسی رو پیدا کردم بهش اعتماد کنم و در کنارش آرامش داشته باشم، عاشقش شدم اما قدرش رو ندونستم، اون هم حق داشت بعد ۱ سال و نیم رفت.
تو حالت بلاتکلیفی گیر افتادم و اون حالت به اضطراب و استرس زیادی داد نتونستم تو موقعیت درست رفتار کنم، کارهای کردم که به اون دختر که همه چیزش رو برای من وسط گذاشته بود آسیب زدم و ناخواسته بدون شناخت کافی اوایل رابطه تصورات غلطی داشتم تهمتهای زدم در صورتی که اون از برگ گل پاکتر بود.
البته اطرافیانم تو این فکر کم مقصر نبودن، شارژم میکردن اما مقصر اصلی خودم بودم که باور کردم، خلاصه اینقدری نحس بازی در آوردم و اون دختر با دل شکسته رفت، آخرین جمله اش این بود من دوست داشتم اما تو باورش نکردی این با بغض گفت پشت تلفن رفت که رفت.
فکر میکردم بازم بر می گرده بهم فرصت میده، آخه چند بار فرصت داده بود اما این بار رفت که رفت.
اوایل می گفتم راحت کنار میام اما حالا بعد این همه مدت نمی تونم بدون اون زندگی کنم. هم عذاب وجدان دارم به خاطر کارها و حرف های که زدم، واقعاً گناهی نداشت و حقش نبود، هم میدونم اون بهترین دختری بود تو زندگیم که اومد اما من قدرش رو ندوستم، همونی بود که آرزوش رو داشتم.
الآن واقعاً پشیمونم، تحقیق کردم کسی تو زندگیش نیست و ازدواج نکرده، حالا سوال اینه چه طور ازش عذرخواهی کنم و جبران کنم؟
هم به خاطر اتفاقات گذشته هم به خاطر اینکه برگردونم و ازش فرصت بخوام تا توضیح بدم شرایطم رو و بهش بگم قصدم بازی دانش نبوده چون اون از زندگی من خبر نداشت، خودم میخواستم ندونه اما پشیمونم،تو این یک و سال و نیم خیلی تغییر کردم، مشاوره رفتم میپذیرم رفتارهای اشتباه بود.
← رفتارشناسی دختران برای ازدواج (۶۰۴ مطلب مشابه)
- ۱۳۹۹ بازدید توسط ۱۰۱۶ نفر
- سه شنبه ۲۰ تیر ۰۲ - ۱۲:۲۵