من دانشجوی ترم سوم کارشناسی یه رشته مهندسی تو شهرستانی غیر از محل زندگیم هستم ...
حقیقتش من 9 ماهه که با یکی از پسرای دانشگاهمون که ترم بالایی و هم رشته ایم هستن ،آشنا یا بهتر بگم ،دوست شدم ....
اولش از بحث کتاب و جزوه شروع شد تا اینکه بعد از یک ماه و نیم ایشون به من ابراز علاقه کردن، من به هیچ عنوان قصد دوستی نداشتم و هنوزم بعضی وقتا پشیمون میشم از این همه جلو رفتن و صمیمی شدن ...
اما خب ایشون از نظر ظاهر بسیار موجه هستن و شخصیت اجتماعی رشد یافته ای دارن،که باعث شدن منم بهشون علاقمند بشم ،در واقع من هیچ وقت به ایشون جواب مثبت یا منفی ندادم ،و ماجرای آشنایی و موضوع رد و بدل کردن شماره هم مفصل هست که فرصتش نیس اینجا بگم ...
موضوع ازین قراره که بعد از 1.5_2 ماه از اشنایی ایشون حرف از ازدواج زد و گفتن که تو دوران دانشجویی عقد میکنیم و بعد از تموم شدن درس بنده که یک سال عقب تر هستن،عروسی میکنیم....
الان من دل بستگی شدیدی به ایشون دارم و حتی اگر بحث دلبستگی و علاقه نباشه ،به شدت براشون احترام قایلم ...ما از دو شهر متفاوت هستیم،اما شهرامون به هم نزدیکن ،کمتر از دو ساعت راه، پدر من نظامی هستن و پدر ایشون خلافکار و در زندان ....همچنین پدر و مادرشون طلاق گرفتن....و از نظر مالی خانواده من 10 برابر بهتر هستن...پدر و مادر من تحصیل کرده هستند مادرم لیسانس از یکی از بهترین دانشگاهای تهران و پدرم هم تحصیلاتشون درزمینه رشته و تخصصشونه ....
اما پدر مادر ایشون دیپلمه هستن...
قرار هست که بعد از امتحانات پایان ترم یعنی حدود 6_7 ماه دیگه به خواستگاری بیان، در حالی که هنوز نه کار دارن نه پول و نه درسشون تموم شده ....
با شناختی که من از خانوادم دارم مخصوصا سخت گیری های پدرم ،بعید میدونم ایشون رو قبول کنن، هم بخاطر نداشتن کار ( که البته ما در یک رشته مهندسی پرطرفدار و در یکی از 5 دانشگاه برتر کشور تحصیل میکنیم) و هم بخاطر مشکل پدرشون .....
و اصرار دارن که هر چه سریع تر با خانواده من اشنا بشن و به خواستگاری بیان،حالا سوال من اینه که من چطور میتونم پدر و مادرمو راضی کنم که اجازه بدن ایشون بیان خواستگاری و صحبت کنن؟!
مادرم تا حدودی در جریان هستن ولی پدرم خیر
نکته :
پست بروز شده
← مشورت در ازدواج خانم ها (۲۳۰۴ مطلب مشابه)
- ۲۵۷۷ بازدید توسط ۲۰۴۰ نفر
- دوشنبه ۱۰ اسفند ۹۴ - ۱۹:۲۰