با سلام.
خانم هستم، مجرد ،حدودا 26 ساله. کارشناسیم رو در دانشگاه دولتی خوندم. چادری نیستم ولی محجبه م . و البته ساده. آرایشم خیلی کمه و اهل درست کردن ابروهای زیبا با مداد و ... نیستم.
یه خانواده ی کم جمعیت و بی آزار. خیلی اهل معاشرت و ... نیستیم. البته مادرم دوستان خوبی داره .قیافه م هم معمولیه. خانواده ی مودبی هستیم و البته بسیار پایبند به اصول اخلاقی.
از لحاظ ظاهر خونه و وسائل زندگی هم بسیار ساده ایم. دستپخت خوبی هم دارم. زیاد مریض میشم! بسیار وفا دارم و اهل زندگی. حلال و حروم برام خیلی مهمه. خیلی دوست دارم که برای همسرم زنانگی کنم و از این لحاظ مشکلی ندارم. باهوشم و ذهن تیزی دارم. البته خصوصیات باطنی من که برای مردم آشکار نیست و فقط قیافه ی معمولی،زندگی ساده ،آروم و ساکت بودن زیاد ،جدیت و حجاب و مثبت بودن خودم و خانواده م مشخصه.
من چند وقته با خودم فکر می کنم که چرا یک پسر باید به من علاقه مند بشه ؟ یک فرد چرا باید منو برای همسری انتخاب کنه؟ طوری که حتی اینو از مادرمم هم می پرسم.
با خودم میگم تا این همه دختر پولدار و خوشگل و سر و زبون دار هست کی منو می پسنده! حتی گاهی میگم یکی خل بشه و بیاد منو بگیره.
در صورتی که اینایی که ازدواج میکنن هم همه چی تموم نیستن. ولی من با خودم میگم خب اون خوشگل نبود ولی وضعشون از ما بهتره. یا اون یکی خوشگل بود. اون یکی بلد بود دل یه پسر رو به دست بیاره .اون یکی شوهرش فامیل بود،اون باباش رئیس بانکه و ... .
من تعدادی خواستگار مادر پسند داشتم و یک مورد هم یک پسر فامیل که هیچ علاقه ای نسبت بهش نداشتم و حتی حس منفی هم داشتم و دارم. خانواده شون بهمون بدی هم کردن. بگذریم...
مسئله ی من اینه که خودمو تو دایره ی انتخاب کمرنگ می بینم. اون قدر جدی و سر به زیرم که بعید میدونم ی پسر بهم علاقه مند بشه یا اگه شد جرات کنه بهم نزدیک بشه.
راهنماییم کنید لطفا.
خانم هستم، مجرد ،حدودا 26 ساله. کارشناسیم رو در دانشگاه دولتی خوندم. چادری نیستم ولی محجبه م . و البته ساده. آرایشم خیلی کمه و اهل درست کردن ابروهای زیبا با مداد و ... نیستم.
یه خانواده ی کم جمعیت و بی آزار. خیلی اهل معاشرت و ... نیستیم. البته مادرم دوستان خوبی داره .قیافه م هم معمولیه. خانواده ی مودبی هستیم و البته بسیار پایبند به اصول اخلاقی.
از لحاظ ظاهر خونه و وسائل زندگی هم بسیار ساده ایم. دستپخت خوبی هم دارم. زیاد مریض میشم! بسیار وفا دارم و اهل زندگی. حلال و حروم برام خیلی مهمه. خیلی دوست دارم که برای همسرم زنانگی کنم و از این لحاظ مشکلی ندارم. باهوشم و ذهن تیزی دارم. البته خصوصیات باطنی من که برای مردم آشکار نیست و فقط قیافه ی معمولی،زندگی ساده ،آروم و ساکت بودن زیاد ،جدیت و حجاب و مثبت بودن خودم و خانواده م مشخصه.
من چند وقته با خودم فکر می کنم که چرا یک پسر باید به من علاقه مند بشه ؟ یک فرد چرا باید منو برای همسری انتخاب کنه؟ طوری که حتی اینو از مادرمم هم می پرسم.
با خودم میگم تا این همه دختر پولدار و خوشگل و سر و زبون دار هست کی منو می پسنده! حتی گاهی میگم یکی خل بشه و بیاد منو بگیره.
در صورتی که اینایی که ازدواج میکنن هم همه چی تموم نیستن. ولی من با خودم میگم خب اون خوشگل نبود ولی وضعشون از ما بهتره. یا اون یکی خوشگل بود. اون یکی بلد بود دل یه پسر رو به دست بیاره .اون یکی شوهرش فامیل بود،اون باباش رئیس بانکه و ... .
من تعدادی خواستگار مادر پسند داشتم و یک مورد هم یک پسر فامیل که هیچ علاقه ای نسبت بهش نداشتم و حتی حس منفی هم داشتم و دارم. خانواده شون بهمون بدی هم کردن. بگذریم...
مسئله ی من اینه که خودمو تو دایره ی انتخاب کمرنگ می بینم. اون قدر جدی و سر به زیرم که بعید میدونم ی پسر بهم علاقه مند بشه یا اگه شد جرات کنه بهم نزدیک بشه.
راهنماییم کنید لطفا.
← نداشتن خواستگار مناسب (۸۱ مطلب مشابه)
- ۴۲۷۸ بازدید توسط ۳۲۸۷ نفر
- دوشنبه ۲۲ آذر ۹۵ - ۲۲:۰۰