من گلایه دارم از همه ی پدر مادر هایی که میدونن پسرشون / دخترشون به شرایط و سن ازدواج رسیده ولی به جای اینکه پل بزارن سر راه بچه شون دیوار میسازن .
چرا میگن تا درست تموم نشده حق نداری فکره ازدواجم کنی ؟ مگه ما احساس و نیاز نداریم ؟ مگه آهنیم ؟ پدر مادر ها خودشون زود ازدواج کردن خبر ندارن مجرد چه فشار هایی روشه ؟ نمیبینید تو محیط اطراف چه خبره ؟
انواع و اقسام ارتباطات غیر رسمی بین دختر و پسر ! خبر تجاوز و دزدیده شدن دخترها ! بالا رفتن سن ازدواج ! بالا رفتن میزان انحرافات ! مگه منه دختر بخوام درس بخونم نمیتونم تو خونه شوهر درس بخونم ؟
از طرفی جالب اینجاس منه نوعی تو محیط اطرافم با میانگین سنی 18 سال تنها دختر مجرد فامیل هستم بقیه نامزدی و عقد و عروسی کردن حتی بچه دارن همه شونم یا ازم کوچیکترن یا نهایتش 1 سال بزرگتر و اکثرا همسن منن .
من بزرگترین مجرد فامیلم. اتفاقا از لحاظ اخلاق و ظاهر و موقعیت خانوادگی و...... موقعیتم به لطف خدا خیلی خوبه. خانواده ام هر کسی میاد رو رد میکنن و اصلا به من نمیگن اگه هم بگن تا دیگه رد کردن و محض اطلاع رسانی که یعنی تو رو هم ادم حساب کردیم میگن یه وقتایی هم نظر میخوان تا میخوام دهن باز کنم بگم بابا مامانم میگن ول کن بهش فکر نکن به چسب به درست خودمون ردش میکنیم.
بخدا تو کلاس های کنکور که میرم اینقد چیز میبینم که آدم واقعا عصبانی و ناراحت میشه. چرا؟ چون همونایی که هرز میرفتن به مراد دلشون رسیدن مایی که پاک میمونیم تا پاک گیرمون بیاد خانواده هی میپرونن.
خو من حس تنهایی میکنم وقتی میبینم همسن و سالام هم صحبت دارن کسی رو دارن نازشو بکشه و امید کسی باشن و..... .
همه به من میگن تو اگه میخواستی ازدواج کنی تا حالا ازدواج کرده بودی از بس موقعیت خودت و خواستگارهات بالاس انگار من ادم نیستم و از آهنم.
چیکارکنم که دیگه این مسئله برام مهم نباشه و کمتر ناراحت بشم؟ من اتفاقا کنکوری هستم و خیلی خوب هم میخونم ولی گاهی این موضوع اذیتم میکنه.
احساس تنهایی میکنم احساس میکنم کسی منو نخواسته ( مجردی این حس رو بهم میده ) و اونایی که ازدواج کردن خواسته شدن. چیکار کنم؟
← مشورت در ازدواج خانم ها (۲۳۰۴ مطلب مشابه)
- ۱۶۴۸ بازدید توسط ۱۲۷۰ نفر
- يكشنبه ۱۵ آذر ۹۴ - ۰۸:۵۵