سلام به همه دوستان میدونم این سؤال قبلاً خیلی پرسیده شده ولی من نتونستم جوابم رو پیدا کنم به خاطر همین اگه تکراری هست معذرت می خوام ولی خیلی ممنون می شم راهنمایی ام کنید به عنوان خواهرتون.
من یه دختر ۲۳ سال به بالا هستم و دختری هستم که در محیط کار و جاهای دیگه ارتباطم با جنس مخالف رو خیلی کنترل میکنم و یه جورایی جدی ولی با احترام برخورد میکنم تا زمانی که بهم بی احترامی نشه که اون موقع ارتباطم رو قطع میکنم. و اینم بگم که آدم متوهمی نیستم بر اساس آنچه که از خودم سراغ دارم یعنی سعی میکنم منطقی برخورد کنم تا احساسی و اینم متوجه شدم که تو محیط کار هر کسی باهات صمیمی برخورد کنه به معنای دوست داشتن نیست اوایل اونطوری نبودم ولی بعد یه سال از شروع کارم کامل متوجه شدم.
و تو بخش دیگه محل کارم یه پسری هست که شاید دو سه سال ازم بزرگتر باشه و اوایل من اصلاً نمی شناختم شون ولی یه روز که اومده بودن بخش ما و حدود سه چهار ساعت با هم کار میکردیم من چون نا آشنا به بخش مون بودن تو پیدا کردن وسایل کمک شون میکردم و کس دیگری نبود که کمک شون کنه.
خلاصه این آقا یه نفر رو دیدن که ظاهراً آشنا در اومد و نشستن به من توضیح دادن که آره آشنای دوره سربازی منه و... منم به رسم ادب فقط سرم رو تکون میدادم و بسیار پیگیر نشدم (در کل از کنکاش خوشم نمیاد) و این آقا از اون روز به بعد سعی میکردن با من صمیمی برخورد کنن (البته نه جوری که من معذب بشم و یه جورایی اصلاً برام مهم نبود و درگیر کار میشدم).
یه روز که من رفته بودم بخش این ها من به اون یکی همکارم که مسئول حساب میشد گفتم برم نماز بخونم بیام و رفتم اومدم و این آقا شروع کرد به سؤال پرسیدن که شما نماز می خونی مگه و...؟ منم جدی جواب میدادم و بعد اون رفته که کارم جوری میشد که چهار پنج ساعت باید بخش اون ها کار میکردم و اکثراً این آقا هم بودن (نه اینکه اون آقا عمداً باشه نه برنامه این طوری بود) و هی سعی میکردن سر صحبت رو باز کنن و من چون فکر میکردم به یه نفر دیگه از بخش ما علاقه دارن بسیار حساس نبودم و فقط همکار بودن (چون یه بار این آقا زنگ زده بود بخش ما و یکی از همکاران که آقاش دوست ایشونه برداشت که این آقا گفت خانم فلانی شمایید «اسم یه همکار خانمم رو» اونم گفت نه میخواستی اون باشم آقا گفت بله حالا نمی دونم شوخی بود یا جدی این مورد زمانی بود که من اصلاً این آقا رو نمیشناختم).
خلاصه یه روز من بخش اون ها بودم و یه کار اشتباهی کردم که مسئول بخش عصبانی شده بود و بهم توپید که این آقا واسطه گری کرد و به منم گفت دقت کنید اشکال نداره و... من اینجا هم فقط حس قدردانی داشتم و ممنون شون بودم که هوام رو داشتن.
رفته رفته احساس میکردم بیشتر حواسش بهم هست و اذیتم میکرد این مورد حتی وقتی من رو می بینه با لهجه ما حرف می زنه و من که بار اول تعجب کردم برگشت گفت تعجب کردین بلدم حرف بزنم و فلان؟ (ایشون کرده و من ترک) و هر از گاهی ازم دفاع میکرد البته نه بسیار فقط گاهی. شایدم توهمه.
تا اینکه یه روزی من بخش این ها بودم و مثل همیشه گرم بود رفتارش ولی یه کارآموز آقا اومد که قرار شد من باهاش کار کنم و من که به ایشون توضیح میدادم و این آقا هم یکم شلوغ تشریف داشت و البته کوچکتر از من بود و هی سؤال میپرسید چند سالتونه و فلان که منم به شوخی جواب میدادم که نیازی نیست که شما بدونی و اون جا احساس کردم این آقایی که گفتم رفتارش باهام سرد شده و من وقتی سؤال میپرسیدم خیلی سرد جواب میداد که اون کارآموز رفت و منم دیدم دیگه رفتارش این طوری شده باهاش حرف نزدم تا اینکه ناچار شدم ازش درخواست کمک کنم و اومد ولی سرسنگین (البته من بهش نگفتم کمک کنه از اون یکی همکارم درخواست کردم که اونم به این آقا گفت) و حتی موقع کمک کردن هم با عصبانیت میگفت فلان کار رو بکن و...
ولی در کل من احساس میکردم قبلاً آدم خیلی مهربونیه ولی بعد اینکه اون کار رو انجام داد دوباره مثل قبل شد و دوباره رفتارش گرم شد. و آخرای ساعت کاری من خیلی خسته بودم و رو میز خوابم برده بود و متوجه اطرافم نبودم که وقتی چشام رو باز کردم دیدم این آقا نشسته درست روبروی من و داره با لبخند نگاه میکنه حالا نمی دونم لبخند تمسخر بود یا اصلاً لبخندی نبود. و من اشتباه کردم. و آخر شیفت از بارون صحبت شده بود که این آقا برگشت گفت بابام گفته اگه امسال خوب بارون بباره برات زن میگیرم و منم خندیدم اون موقع هیچ حسی نداشتم فقط برام یه شوخی خنده دار بود و اصلاً به خودم نگرفتم ولی از اون روز به بعد رفتارهاش منو اذیت میکنه.
مثلاً وقتی پیش بقیه همکاران باشه اصلاً انگار من وجود ندارم حتی یه بار رو در رو آمدیم و این آقا هم منو دید و منم سلام کردم (به رسم ادب) ولی این آقا به همکارم که کنارم بود سلام کرد ولی جواب سلام من رو نداد. ولی میاد پیش دوستاش باشه بازم مثل قبل برخورد میکنه یا اگه پشت تلفن باشه گرم حرف می زنه ولی من با یه همکار دیگه باشم حتی جواب سلامم رو هم نمی ده .
یه روزم اومده بود بخش ما و من یه کاری انجام دادم که این آقا برگشت به همکارم که سابقه کار زیادی نداره گفت میبینید خانم فلانی چقدر بادقته و منم فقط یه لبخند زدم چون از رفتارهای ضد و نقیضش خسته شدم دارم سعی میکنم دیگه فاصله رو خیلی بسیار کنم.
من اصلاً توهم ازدواج این ها نزدم و به خاطر اینکه همونطور که گفتم اوایل فکر میکردم یه نفر دیگه رو دوست داره هر چند الآن اون خانم از بخش ما رفته. و حتی تفاوت فرهنگی هم هست. ولی چیزی که اذیتم میکنه رفتارهای ناسازگار این آقا هست من اولش فکر میکردم می تونم به عنوان یه همکار باهاش راحت باشم (در حیطه کاری) ولی الآن واقعاً اذیتم میکنه.
اصلاً نمی تونم رفتارهاش رو درک کنم آدم یا با یکی گرم می گیره یا نمی گیره دیگه. چرا هر روز رفتار عوض کنه آخه. نمی خوام بگم پسر بدیه تاکنون رفتار نامناسبی ازش ندیدم و همه همکاران تعریفش رو می کنن حتی یه بار یکی از همکاران گفت تو آخرش با این ازدواج میکنی من خندیدم یعنی من اصلاً به فکر ازدواج باهاش نیستم چون تفاوت فرهنگی این ها داریم.
ولی چیزی که اذیتم میکنه همین رفتارهای ضد و نقیضشه که چرا این طوری میکنه اوایل پیش همه گرم برخورد میکرد ولی الآن فقط پیش اونایی که دوستش هستند یا باهاشون راحت تره اون طوریه و پیش بقیه جواب سلامم رو هم نمی ده و من واقعاً اذیت می شم به خاطر اون سعی میکنم یه ماهه ازش فاصله بگیرم ولی این آقا یه روز خوب به روز بد یه روز باهام ترکی حرف می زنه و میگه میخنده و شوخیهای میکنه که من عصبانی بشم یه روز جواب سلامم نمی ده و خیلی عادی رد میشه. من سوالم اینه چرا یه نفر باید این کار رو کنه؟ آخه مگه بچه ایم؟ این رفتارهای بچه گانه یعنی چی؟ نمی دونم من توهم زدم یا چی ولی پس چرا در مورد بقیه توهم نمیزنم آخه؟
خلاصه مغزم واقعاً هنگ کرده من نمی خوام ذهنم درگیر باشه. و احساس میکنم این درگیری ذهن یه جور خیانت در حق کسی که قراره بعداً باهاش زندگی کنم هر چند احساسی در میان نباشه. لطفاً فکر کنید خواهر کوچکترتون ازتون درخواست کمک کرده و راهنمایی ام کنید که من چه کار کنم؟ ( یه توضیح که حدود یه ساله که از روز اولی که دیدمش می گذره و کم شروع کرده به گرم برخورد کردن و حدود سه چهار ماهی هست که رفتارهای ضد و نقیضش شروع شده)
← رفتارشناسی پسران برای ازدواج (۶۸۷ مطلب مشابه)
- ۲۱۴۸ بازدید توسط ۱۶۳۵ نفر
- يكشنبه ۲۴ ارديبهشت ۰۲ - ۲۱:۰۷