سلام
میخواستم از کاربران گرامی بپرسم چرا بین آقایون حرف زدن از جزئیات و روابط با خانوماشون قدغنه و شدیدا ممنوع ، ولی این شدت بین خانمها نیست؟ خانمها راحت از رابطشون با همسرشون با هم صحبت میکنن
با تشکر
مرتبط:
خانومم رازهای زندگی مون رو پیش دوستاش تعریف میکنه
چرا بعضی ها رو در رو از مسائل خصوصی شون میگن؟
چه مسائلی جزء مسائل شخصی و خصوصی شما محسوب میشه؟
بین اقایون ممنوعه؟؟
کی گفته؟؟
والا من خودم با جفت گوشای خودم توی اتوبوس چند بار شنیدم که یک اقایی داشت از رابطش با خانمش میگفت و اینکه چی کارا براش میکنه یعنی میخواستم با دستام خفش کنم
البته قبول دارم که بین خانمها خیلی زیادتره حتی میان توی جمع خصوصیات و دوست داشتنی های مرداشون رو میگن.
این به خاطر ضعف فکری خانم هست چون رابطه دوطرف به هیچ فرد غریبه ای ربطی نداره حتی خواهر و مادر هم در این رابطه غریبه هستند.
والا ما که نداشتیم تو فامیل
من حتی همسر جان بعضی وقتا میگه برو از مامانت بپرس میگم روم نمیشه حتی خبر بارداریمم دوستم زنگ زد به مامانم گفت من روم نمیشد
ولی خواهر شوهرمو دیدم که به مامانش در این موارد میگه
که برام قابل درک نیست
سلام من دخترم و تا حالا همچیسن حرفایی را نشنیدم.
به نظر من به اختلاف فرهنگی و عقیدتی و... هم ربط داره. فکر کنم خانمهای محجبه روشون نمیشه از این حرفا بزنند. یا حداقل من ندیدم و نشنیدم.
نچ نچ نچ نچ نچ نچ نچ نچ
سلام بعد از خوندن این پست و چند تا پست دیگه در این مورد واسم یه سئوال پیش اومده که نمیتونم به جوابش برسم. در این مورد خاص دو پست یکی متعلق به مرداد و یکی متعلق به بهمن ماه سال پیش که با تعجب میبینم که هر دو این سئوالات توسط 2 خانم مطرح شده که از این رفتارهای عجیب و زننده "همجنسانشان" تعجب کرده اند !
راستش از وقتی که به چند سایت متلق به مسائل زناشویی ازجمله اینجا و آنچه که قبلا کم و بیش درباره گفتگوهای جمع زنانه شنیده ام به این نتیجه رسیده ام که به نظر میرسه زنان ( همگی بدون استثناء ) درباره مسائل و مشکلات جنسی شان خیلی راحت با هم حرف میزنند و ظاهرا ( بعضی از آنها ) درباره مطرح کردن مشکلات یا حتی تعریف خاطراتشان از روابط شان با شوهرانشان هیچ گویی رو دروایسی ندارند. بعضی از آنها که بیماری جنسی براشون پیش میاد خیلی راحت زنگ میزنن به " ساناز جون " ، " مریم جون " و " نازنین جون " و بدون هیچ خجالتی ازشون میپرسند که راه درمانش چیه و عقلشون هم نمیرسه که مستقیم باید تشریف ببرند پیش متخصص زنان که درس این کار رو خونده و میتونه خیلی راحت تر کمکشون کنه. ( کاری که هرگز مردان انجام نمیدن و در این جور موارد مستقیم میرن پیش پزشک متخصص ) . بعضی هاشون هم وقیحانه حتی وقتی که مشکل جنسی برای شوهراشون پیش میاد باز هم زنگ میزنند به چند زن دیگه و خیلی راحت به شون میگن که شوهشون چه مشکلی داره ! ... راستی چرا ؟؟؟ به خدا مردها در اینجور موارد ( البته بالعکس ) هیچ وقت به کسی درباره بیماری جنسی زنهاشون هیچی نمیگن .برعکس بعضی از زنها که وقتی دور هم میشینند حتی از اندازه اونجای شوهرشان صحبت میکنند مردها هرگز از اونجای همسر همدیگه کوچکترین صحبتی وقتی دورهم هستند نمیکنند. ( با عرض معذرت )...
چند وقت پیش بود که دوستم حرفی را گفت که مادرش از زن همسایه شان که تمام محل او را میشناسند گفت. اینکه اندام جنسی شوهرش تحریک نمیشه و اون مشکلات زیادی با این موضوع داره. این که این مشکل باید حل بشه شکی نیست اما واقعا این چیزیه که شما وقتی چند تا زن دورهم میشینید باید به هم بگید ؟ چند سال پیش بود که مادرم بهم گفت که شوهر یکی از خانمهای فامیل " باد...." داره، اینقدر عصبانی شدم که سر مادرم داد زدم : حالا تو هم بیا اسرار مردم رو فاش کن ! به عنوان یه مرد دلم به حال شوهر اون خانم سوخت ! چرا اون خانم باید بیماری جنسی شوهرش رو به مادرم بگه ؟ چرا بعضی از زنها اینطورین ؟ چرا بیماری جنسی خودشون که هیچ ، بیماری جنسی شوهراشون رو هم به هم میگن ؟ کاری که هرگز مردها نمیکنند.
زنانی که مردها رو متهم به شوخیهای زننده ، فحاشی های رکیک یا صحبت درباره اندام زنان دیگر یا نگاه شهوت انگیز به زنان دیگر و صحبت درباره آنان میکنند بفرمایند که خودشان در جمع زنانه خودشان چه شوخیهای جنسی با هم کرده ( اعم از فیزیکی و گفتاری ) و چه صحبتهایی درباره مردان دیگر میکنند ! البته من نمیگم که مردها چنین حرفهایی نمیزنند بلکه کاملا واقعیت دارد و دروغ هم نیست ولی حداقل کسانی در این مورد حرف بزنند که خودشان از این کارها نمیکنند. به عنوان مثال یکی از زنان خویشاوند ما که زن میانسالی هم هست به جمعی که مادرم هم در بین اونها بوده به شوخی و به کنایه از بی پولیها و نداریها گفته " شماها چرا ج... نشدین ؟ هم پول در میاوردین هم بیشتر کیف میکردین ! " اون چرا باید همچین حرفی رو به مادرم بزنه ؟ واقعا زنها تو شوخیهای زنانه شون تا این حد پیش میرن ؟ تا زمانی هم که دختر هستند درباره پسران و زمانی که زن هستند درباره مردان دیگر حرف میزنند. معمولا مردان درباره چهره ، انحنای بدن و برجستگیهای بدن زنان دیگر و زنان هم درباره چهره ( اگر طرف مرد خوش قیافه ای باشد ) ، قد و قواره بلند یا هیکلی بودن مردان دیگر حرف میزنند.
معمولا در اینجور موارد که زنان دور هم جمع میشن و درباره اینجور چیزها حرف میزنن اونی که توشون دردسرساز تره شروع میکنه. اول از جوکها و شوخیهای فیزیکی جنسی زنانه شروع میکنه و بعد خیلی راحت از یکی دیگه میپرسه که هفته ای چند بار با شوهرش رابطه داره و و بعدش که شدید تر میشه حتی به دیگری میگه که ( خیلی خیلی معذرت میخوام که اینطور حرف میزنم ) در ماه چند بار از پشت با شوهرش رابطه داره. و بعد شروع میکنند از تعریف کردن خاطرات روابط جنسی شون با شوهراشون ! با شوخی و خنده و با ذکر جزئی ترین و ریزترین نکات ! متاسفانه اخلاق زنان در اینجور موارد اینه که یه بز ... که توشون میفته وبقیه گله رو هم ... میکنه. اونی که خجالتی هست و سرخ و سفید میشه بعد یه مدت هم اون هم شروع میکنه به خاطره تعریف کردن ! متاسفانه اونهایی هم که عاقل و فهمیده هستند فقط سعی میکنند سرشون رو بندازن پایین و به این حرفها گوش ندن. سعی نمیکنند با اخم و تخم و نگاههای غضب آلود اونی رو که داره در این مورد حرف میزنه رو از این کار منصرف کنند و بهش بفهمونند که این کارش درست نیست. واقعا چرا ؟ به خدا مردها وقتی کنار چند تا رفیقشون دور هم هستند هرگزوتحت هیچ شرایطی از همدیگه نمیپرسند که در هفته چند بار با زنانشان رابطه جنسی دارند.
حالا میخوام دو مورد رو بگم که یکیش خاطرات یکی از دوستام هست یکیش هم اتفاقی که در مورد یکی از خویشاوندان خودمون افتاده که نگید دارم دروغ میگم.
سال 68 بود که سال اول دبیرستان بودم. یکی از دوستام خاطره ای تعریف کرد که تابستان همان سال از یک عروسی در یکی از شهرها برایش اتفاق افتاده بود. اون موقع ها که معمولا عروسی ها را در خانه ها میگرفتند. میگفت فردای روز عروسی من در اتاقی بودم که کنار دیوار ، روم به دیوار و پشتم به بقیه اتاق بود. وقتی صبح بیدار شدم دیدم پشتم به فاصله چند متری چند زن جوان دارند حرف میزنند. آنها فکر میکردند که من خوابم ولی در واقع بیدار بودم و حرفهای آنها را میشنیدم. یکیشان به بقیه داشت در رابطه با کارهایی که با شوهرش قبل از رفتن به سر کار با او انجام میداد تعریف میکرد. اینکه چند بار با لذت و دقت زیاد و کاملا شهوت انگیز ازش ... میگیره ! یکی دیگه میگفت شوهر من سیبیل داره و من چند بار بهش گفتم که بهتره سیبیل هاشو بزنه تا من موقع ... گرفتن بیشتر لذت ببرم. یکی دیگه هم داشت میگفت که اتفاقا از سیبیل شوهرش خیلی خوشش میاد و اون هم قبل از اینکه شوهرش هر روز صبح بره سر کار با لذت از شوهرش ... میگیره. این بنده خدا رفیق ما که آن موقع پسری 15 ساله بود خیلی از حرفهای اونا تعجب کرده بود و نهایتا گفت که دیدم همینجوری بگذره کار به جاهای باریک میکشه ! یه سرو صداهایی از خودم راه انداختم که مثلا من از خواب دارم بیدار شدم ! یکیشان که متوجه این موضوع شد گفت اوه اوه این مثل اینکه بیداره !!!....
چند سال پیش بود که یکی از اقوام ما که پیرمردی بسیار منفور در بین همسر و فرزندانش بود ( دلایل منفور بودنش رو ول کنید ) در یکی از شهرها فوت کرد. منم ختمش رفتم ولی چند سال بعدش متوجه اتفاق عجیبی که بعد از مراسم ختمش در شب افتاده شدم که هنوز هم با گذشت چند سال از اون نمیتونم باور کنم. بعد از مراسم ختم هنگام شب وقتی که زنها در یک اتاق برای خواب آماده میشدند یکی از دخترانش شروع کرده به تعریف کردن یه خاطره بین بابای مرحومش و نامادریش ! اینکه سالها قبلش باباش داشته با نامادریش رو تخت چکار میکرده و اون یا حالا زیر تخت بوده یا به یه نوعی صدای اونها رو داشته میشنیده . اینکه بابا به نامادریش در حین کار چی میگفته و اون زن در هنگام درد کشیدن چه حرفهایی رو در جوابش میگفته ! البته تماما با چاشنی طنز و خنده طوری که زنهای دیگه تقریبا از شدت خنده نمیتونستن بخوابن ! همراه با چاشنی طنز بسیار زیاد ، افکتهای صوتی هنگام درد کشیدن نامادری ، بیان ریز جزئیات وگفتن مخالفتهای نامادری با بعضی از ذرخواستهای پدرش ، صداهای لذت بردن پدرش و کلا هر آنچه که در این مواقع بین یه زن و مرد رخ میده. فکر میکنید بقیه شنونده ها چه کسانی بوده اند ؟ تماما چند تا از خواهراش و تماما متاهل وهمچنین مادرمن و یکی دیگه از خانومهای فامیل ! و احتمالا حدس میزنم یک دختر مجرد ! اونها تا ساعت 3.5 نصفه شب داشتند در این مورد میگفتند و میخندیدند. البته بهتره بگم اون زن داشته میگفته و بقیه هم با شدت میخندیده اند! جالبه که چند بار بقیه سعی کرده اند اون رو از این کار منصرف کنند که بسه یارو رحمت خدا رفته ، خوب نیست ، پشت سر مرده اینطور حرف نزن. ولی طرف ول نمیکرده و وقتی ظاهرا آروم میشده و همه جا بیصدا میشده یهو با یه صحبتی که نامادریش به باباش میگفته ، با یه افکت صوتی ، با یه جیغ نامادریش دوباره شروع میکرده و همه هم با هم میخندیده اند. تازه اونم جلوی خواهراش و درست در شبی که مراسم ختم پدرش برگزار شده بود ! اینو چند سال بعد وقتی یکی از خانمهای فامیل چند تا تیکه اش رو بسیار محدود داشت برای بعضیها تعریف میکرد من هم شنیدم و تا تهش رفتم که اون شب چه اتفاقی اونجا افتاده. واقعا هیچ دلیلی نباید باعث بشه که در شبی که مراسم ختم پدرش برگزار شده اینطوری درباره اش با خواهرات و چند زن دیگه حرف بزنی ، حتی اگه طرف بسیار منفور بوده باشه.
چرا زنانی که ظاهرشان بسیار خجالتی هست و به کوچکترین چیزی سرخ میشوند و دائما مردان را به دلیل فحاشی های رکیک در مکانهای عمومی به بی حرمتی متهم میکنند خودشان در جمع زنانه شان درباره ریز روابط جنسی شان با شوهرانشان راحت با هم حرف میزنند ؟ شده تا حالا فکر کنند که خودشان خوششان میاید که شوهرشان درباره ریز روابط جنسی ش با همسرش جلوی چند تا مرد دیگه حرف بزند ؟ ممکنه بگند که خودشان در اینجور موارد چه احساسی بهشون دست میده ؟ چرا اونها این کارشون رو " خیانت کلامی " به شوهراشون تلقی نمیکنند ؟ اونا نمیدونند که اگر مشکلی دارند باید با خود شوهرشون مطرح کنند یا باید پیش مشاور بروند و یا باید به یه متخصص زنان مراجعه کنند ؟ نه زن همسایه و خواهر و دخترخاله وهمکار زن و دوست نزدیک و چند تا زن دیگه اونم به شکل خاله زنکی که خیلی از خانومها به اون عادت دارند. مثل اینکه خیلی از دختران از مشکلات جنسی دوستان متاهل خودشون کاملا مطلع هستند ! این قبیل خانمها شده فکر کنند با این کارشون زنان و دختران دیگه وقتی اونها رو با شوهرشون تو خیابان میبینند چه حسی ممکنه بهشون دست بدهد ؟ کاری که هرگز مردان در جمع مردانه شان انجام نمیدهند. البته منظورم همه اونها نیست ، فقط بعضی از اونهاست و امیدوارم که این حرفام توهین به همه اونها تلقی نشه.
بله ، مردها وقتی دور هم هستند شوخیهای ناجور میکنند ( مثل بعضی از زنان جوان ) ، حرفهای ناجور و جوکهای سکسی ناجور میگند. گوشی هاشون پر از عکسها و فیلمهای ناجوره ، در انظار عمومی فحشهای بسیار رکیک و زشت میدهند و رعایت خانمها را نمیکنند. وقتی با هم بیرون میروند ممکنه که درباره زنان دیگر حرف بزنند ( کاری که معمولا زنان در جمع زنانه خودشان انجام میدهند ) ولی اینکه درباره روابط جنسی خودشان با همسرانشان و شرح ریز جزئیات آنها با دوستانشان صحبت کنند و شوخی کنند و درباره ش بخندند ، حتی فحاش ترین ، بی ادبترین ، لات ترین ، وحشی ترین و بیشعورترین آنها ، به هیچ وجه ، تحت هیچ شرایطی، به هیچ عنوان و هرگززززززززز ..........چون یک مرد همیشه روی زنش غیرت و تعصب داره و به هیچ عنوان اجازه نمیدهد کسی حتی لحظه ای به همسرش فکر کند.
خدا نصیب گرگ بیابون نکنه ! من که هنوز مجردم ولی وقتی زن گرفتم زنم قراره هر چی بین من و اون تو رختخواب میگذره بره پیش چند تا از رفیقاش تعریف کنه و بگه و بخندن ؟ چرا بعضی از زنها اینطورین ؟ من سر اون زنم رو میبرم میزارم رو سینه اش بخواد همچین کاری بکنه. از لوستر خونه ام دارش میزنم. تیکه پارش میکنم . آخه این چه کاریه ؟ شرم و حیا هم خوب چیزیه یا نه . حتی بعضی از اونها به منظور فخر فروشی ، چشم و هم چشمی یا حتی شوخی و خنده همچین کاری میکنن. یعنی سوژه دیگه ای برای خندیدن ندارن ؟ تازه اونم زنانی که مردان رو متهم به فحاشی و اعمال زشت در انظار عمومی میکنند. خانمهایی که مردان رو متهم به شوخیهای جنسی یا جوکهای جنسی یا حرهای زشت میکنند لطفا بگن خودشون تو جمع زنانه شون واسه هم جوک جنسی تعریف نمیکنند یا نه ! یا شوخی های پایین تنه ای نمیکنند یا نه ! زنانی که پسر 10 ساله شان ( نه مرد غریبه ) میخواد سمت گوشیشون بره جیغشون میره هوا و میگن که گوشیشون مثل مسواک میمونه و یه چیز کاملا خصوصیه . بگن که تو تلگرام یا اینستاگرام دنبال چه چیزهایی هستن ! قدیمیها راست میگفتن افسار یه زن باید دست شوهرش باشه چون وقتی رها میشه تبدیل میشه به یه حیوون وحشی که همه چیز رو نابود میکنه.
من این پست رو در هر دو مورد سئوال شده گذاشتم تا بتونم شاید به جوابم برسم. البته منظورم همه زنان نیست و امیدوارم این سئوال توهین به همه اونها تلقی نشه ولی امیدوارم بپذیرند که چنین زنانی در میان آنها وجود دارند. مدیریت محترم سایت اگه میخواد اینو به صورت یه سئوال در بخش سئوالات زناشویی مربوط به مردان مطرح کنه باید قبلش با من هماهنگ کنه چون این موضوع برای اینکه بتونه به صورت یه سئوال دربیاد باید خیلی مختصر بشه و خیلی تغییر کنه ...
و این سئوال اینه که ....
" چرا بعضی از زنان وقتی دور هم میشینند اینقدر بی حیا میشن ؟ "
مطالب پیشنهادی از بایگانی خانواده برتر برای آشنایی در مورد نحوه ی نظر دادن و تائید آن ها