سلام
پرده اول : از اطرافیان و خیلی کاربرای همین سایت جملات زیر رو زیاد شنیدم که توی نظراتشون راهنمایی میکنن
نباید به ادم شوهر رو داد ، نههههه فلان کار و بکنم براشون وظیفم میشه ، نههههه مادر شوهرم پرو میشه ، سه تا دیگه برادر شوهر دارم چرا هر کاری دارن به شوهر من زنگ میزنن چرا میخوان برن دکتر شوهر من، میخوان خرید کنن شوهر من ، یه موقع خونه مادر شوهرت ظرف نشوری ها دیگه باید تا اخر عمرت ظرف بشوری ، جای کمک کردن بزار اخر وقت برو سنگین و رنگین با یه جعبه شیرینی انقدر تحویلت میگیرن!!!! با مادر شوهرت زیاد صمیمی نشی ها ، نذاری زیاد شوهرت بره خونه مامانشا ، نذاری شوهرت تو دست پای مامان و باباش باشه ها و گرنه انتظار دارن تو هم باشی و ... .
انصافاً همش درسته!!! ، عین حقیقته ، وقتی یه مدت کاری رو برای یه عده بکنی دقیقا وظیفت محسوب میشه ، وقتی از اول اجازه دخالت خانواده همسر دادی دیگه تا اخر اجازه دخالت به خودشون رو میدن ، واقعا اون عروس یا دامادی که اخر وقت و دست پر با شیرین زبونی میان خیلی عزت بیشتری دارن !!!!!!! واقعا اگه با ادم شوهر صمیمی شدی و حرف دلت رو براشون زدی اگه از خوشبختیت بگی یه مشکل به وجود میاد و اگه از درد سرهات باشه هزار تا مشکل دیگه .
پرده دوم : بهم بگین به چه چیزی توی زندگیتون میگین برکت ؟ وقتی توی جلسات خواستگاری این سوال رو میپرسم جواب های مختلفی میگیرم ، بعضی ها این واژه براشون توی زندگی مفهمومی نداره بعضی ها میگن رزق حلال ، کمک به فقرا و ...
دیدین اطرافتون ادم هایی هستن که در عامیانه بهشون میگن هشتشون گرو نهشونه یا اب بدو ، نون بدو هستن و گاهی ادم هایی میبینیم دست به خاک میزنن طلا میشه ، ساده و با درامد کم ولی دلچسب و با لذت زندگی میکنن و گرفتار اتفاق های عجیب و غریب امروزی نمیشن .
هر کسی از این دو نوع ادم اطرافتون دارین یه لحظه توی ذهنتون بیارین و فقط بهم بگین رفتار هاشون توی زندگی مجردی و متاهلی با پدر و مادرهاشون چطوریه ؟
پرده سوم : مجردها یه لحظه همه معیارهاتون رو بزذارین کنار !!!!!!!!! به نظرتون زندگی کنار پسر یا دختری که مادرش از ته دل میگه خیر ببینی مامان خدا بهترین ها رو بهت بده ، یا باباش میگه خیر زندگیت رو ببینی پسرم ، دست به خاک میزنی طلا بشه ، هر قدمی برمیداری هزار برابر خدا برات برداره یه نگاه رضایت ، یه صدقه برای سلامتیش ، چه حسی داره ؟ ایا تاثیر این دعا روانه زندگی کس دیگه ای جز خود شما خواهد شد!!!!
متاهل ها چه خانم چه اقا پدر مادرهای خودتون و پدر و مادرهای همسرتون رو دریابید .
پرده چهارم : عروس خانمی که هنوز از راه نرسیدی سر ناسازگاری و بی احترامی گذاشتی میخوای بری خرید عقد و عروسی یه احترام خشک و خالی نمیذاری تعارف کنی ، تازه به شوهرت هم میگی مامانت نیاد دنبالمونا!!!
محض احترام یه نظر هم نمیپرسی مبادا نظرشون تحمیل بشه میخوای با شوهرت بری گردش مادر شوهرتون که نمیاد، ولی یه احترام که میتونی بزاری تعارف کنی دلش رو خوش کنی !!!!!
میخوای مهمونشون کنی یکی در میون زنگ بزن احترام بزار مامان غذا چی دوست دارین بپزم ؟ چند نوع غذا بسه ؟ چه دسری درست کنم بهتره ؟ رفتی خونشون مهمونی فرداش زنگ بزن مامان غذا خیلی خوشمزه بود زحمت کشیده بودین شرمنده من نموندم کمکتون کنم . زنگ میزنه کاری داره جای اینکه سبقت بگیریم از هم که اون کارو براش انجام بدیم که خدا کنه نصف شبی سره نمازش برای خودم هم نه ، برای سلامتی همسرم دعایی بکنه تازه حواله دیگران میکنیم؟
تازه اگه خود مادرشوهرم نبینه خدا که میبینه ، خانم گلی این ها همش پله برای پرش به خوشبختی به دعا و رضایت مادرشوهرت هر چند بد باشه ، هر چند دخالت کنه ، هر چند هزار عیب داشته باشه برای خوشبختی خودت و زندگیت احتیاج داری بلد نیستی یاد بگیر .
میدونم اشپزیت عالیه ولی میتونی بگی مامان ، شوهرم عاشق دست پخت شماست دلم میخواد بیام اشپزی رو از شما یاد بگیرم، سلیقتون همیشه عالیه ، من همیشه دلم میخواد مثه شما باشم .
مادرشوهرتون هم مثل خودتون یه زنه نیاز به حس تایید و تحسین داره ، نمیخوای کار کنی مبادا عادتشون بشه یک بار ظرف بشور یک بار سفره جمع کن ، یه بار ظرفا رو خشک کن یک بار بگو حالم خوب نیست هیچ کاری نکن ،میخوای بری باهاشون مهمونی زنگ بزن مامان چه لباسی مناسبه این مهمونی یا عروسیه ؟ مطمئن باش میگه هر چی خودت دوست داری بپوش ، هم احترام گذاشتی هم خودتو عزیز کردی هم همون کاری رو کردی که میخواستی ....
اگه بهترین همسر دنیا رو داری ، تربیت همون خانوادس . گاهی دست پدر و مادر همسرت رو ببوس تشکر کن و بگو ممنون که چنین همسری رو فقط برای من بزرگ کردین بگو شرمندم که توانایی جبران ندارم ، بزذار بدونن پسر یا دخترشون چقدر خوشبخته از همسرت تعریف کن از خوبی هاش بگو و همه رو ربط به تربیت پدر و مادرش و اونوقت ببین زندگیت چقدر دلچسب تره و اونوقت ببین چقدر توی مهمونی ها تحویلت میگیرن ، انتظار نداشته باشیم یه مادر با چند نسل فاصله خودشو با ما وفق بده این ماییم که باید این شکاف ها رو با مهارت های رفتاری و لفاظی پر کنیم.
مجردم و نمیدونم توی موقعیت مادر شوهر داری چه خواهم کرد ولی انچه نوشتم هران چیزیست که از سمت و سوی زندگی اطرافیانم دیدم
پرده آخر : الان میفهمم وقتی مامانم میگفتن پدربزرگ و مامان بزرگت برکت هستن چه معنی میداد، الان که واسه پسر ها و دخترای امروزی کلمه برکت معنایی نداره میفهمم چرا این همه مشکل سرازیر زندگی هامون شده الان میفهمم پسری که به خاطر دختری تو روی مامانش می ایسته یا کلا با خانوادش قطع ارتباط کرده چرا داره الکی طلاق میگیره پسر یا دختری که به پدر و مادرش احترام نذاره . دیگه وای به حال من که زن یا شوهرش باشم !!!!!!!!!!!
" بنده شکر گزار "
← مسائل متفرقه (۷۵۸ مطلب مشابه) ← مطالب کاربران (۸۹۱ مطلب مشابه)
- ۲۰۵۰ بازدید توسط ۱۴۸۶ نفر
- يكشنبه ۱۱ بهمن ۹۴ - ۲۱:۵۰