با سلام
چند وقتیه یه پرسشی برام پیش اومده که فکر میکنم بتونم اینجا پاسخشو بگیرم.
اول بگم ۱۸ سالمه و ( با توجه به میانگین جامعه ) خودمو یه ادم مذهبی میدونم چادر میذارم و خدا رو شکر تا به حال ارتباطم رو با نامحرم حفظ کردم و از نظر بقیه دختر خوب و سنگینی هستم و مورد احترام .
راستش داستان از این قراره که من دچار تردیدی در ارتباط با نامحرم شدم یعنی دقیقا نمیدونم وقتی با یه پسر مذهبی برخورد میکنم دقیقا چطور باید رفتار کنم اخه تو خانواده ما میشه گفت پسر و یا دختر مذهبی وجود نداره و هر موقع با پسری برخورد داشتم رفتارم این شکلی بود که سلام و احوال پرسی میکردم و خوشرو بودم ( اشتباه نشه جلف و سبک نیستم الکی نمیخندم ولی با احترام و متانت و البته خوشرویی سلام و احوال پرسی میکنم همین ) .
تا اون موقع مشکلی پیش نمیومد تا اینکه یه سال پیش من بعد از مدت ها همسایه دوران بچگیمو دیدم پسری که حدود ۷ سال از من بزرگتره. خانواده اونا از ما مذهبی ترن این پسره هم بین برادراش از همه مذهبی تره ما دوران بچگی خوبی رو با هم گذروندیم ( از زمان تولد من تا ۸ سالگی ) خیلی وقتا میومد دنبال من و منو سوار دوچرخش میکرد یا منو میبرد دریا البته مامانم بود ( اون موقع خونمون روبروی دریا بود ) .
خلاصه من این اقا رو بعد از چند سال که میگفتن رفته قم طلبه شده و اینا دیدم راستش اول فکر کردم برادرشه چند ثانیه زل زده بودم بهش بعد که شناختمش مثل همیشه سلام و احوال پرسی کردم .
البته یکم خوشحال تر چون خیلی دوست داشتم ببینمش همه ی خاطرات بچگیم برام زنده شده بود اونم سلام کرد ولی یکم سردتر . بعد چند وقت مادرش مامانمو دید و در مورد من و اون یه چیزایی گفت که مامانم سریع ولی با احترام گفت که اصلا همچین حرفی نزن که دخترم هنوز بچست ( راستم میگفت ) هیچی دیگه اون خانومه هم دیگه حرفشو نزد و بعد چند وقت من دوباره پسر همسایمونو دیدم .
من تو ماشین بودم اون بیرون مامانم داشت باهاش صحبت میکرد و در مورد پدر و مادرش که زیارت بودن میپرسید منم از تو ماشین سلام کردم ولی با کمال تعجب اون طوری به من نگاه کرد که خیلی خجالت کشیدم .
فکر کردم شدم زلیخا و دارم یه پیشنهاد بی شرمانه به حضرت یوسف میدم بهم واقعا برخورد خودمو جمع و جور کردم و گذشت . حالا من نمیدونم توقع نداشت من به عنوان یه دختر نامحرم به ایشون سلام کنم یا از دست اون قضیه ناراحت بود ( به نظرتون در جریان پیشنهاد مادرش بوده؟ )
داستان دوم اینه که دختر خاله ی مامانم که در قم زندگی میکنه با دختر و پسر و عروسش اومدن خونمون پسره نه سلام کرد نه خداحافظی اصن من رو نامرئی فرض کرد. راستش من این برخورد رو بی احترامی میدونم هر چقدر ادم مذهبی باشه دلیل نمیشه که حتی سلام هم نکنه البته این پسره خیلی ادم شوخ و اجتماعی هست ولی این رفتارش منو متعجب کرد.
حالا من اخرش متوجه نشدم سلام کنم؟ نکنم ؟ مهمون اومد من اول سلام کنم ؟ نکنم ؟ اصلا نمیخوام اینقدر پیچیدش کنم ولی دوست ندارم کسی فکر بدی در موردم داشته باشه.
پس لطف کنید رفتار درست رو برام شرح بدید هم بطور خاص ( داستان های بالا ) و هم بطور کلی.
ممنون که وقت گذاشتید.
در پناه حق
مرتبط:
پسرهای مذهبی نشانه علاقه شون به یه دختر چیه ؟
معیارهای پسران مذهبی برای ازدواج چیه؟
به نظر شما یه پسر مذهبی با من ازدواج می کنه؟
ازدواج پسر مذهبی با دختری که هیچ قید و بندی نسبت به حجاب نداره
چرا بعضی از پسرهای مذهبی سراغ دخترهای عفیف نمیرن ؟
پسر مومن و مذهبی و با ایمان دقیقا کیه ؟
ازدواج با پسری مذهبی از یک خانواده ی باز
آیا با یه پسر با ظاهر مذهبی ازدواج می کنید ؟
خجالت میکشم که بگن شوهر فلانی مذهبی نیست
← مسائل اجتماعی روز جامعه (۶۳۴ مطلب مشابه) ← رفتار شناسی پسران (۹۹ مطلب مشابه)
- ۸۴۳۱ بازدید توسط ۶۴۷۳ نفر
- دوشنبه ۱۵ آذر ۹۵ - ۲۲:۲۰