با سلام به همه دوستان گــــــل خانواده برتری
پسری هستم 27 ساله ارشد برق از یه دانشگاه سراسری و
الان هم به شکر خدا آخرای دوره مقدس (!) سربازی هستم.
تا قبل از این دوره سربازی،
جوونی بودم تشنه ازدواج و همش سرم تو کتاب بود به این امید که این روزا تموم میشه
و شرایطم برای ازدواج مهیا میشه ولی الان که تقریبا شرایط اماده است هر جا میرم از
محیطای علمی تا پرنده فروشی اکبر خرکِش، همه میگن بزن برو یه کشور دیگه حق و
الانصاف هم دلیلاشون موجه و قابل قبوله و لازمه بگم مقدمات رفتن هم خدا رو شکر هست فقط باید
یه چند سالی زحمت بکشم و یه خورده چرک کف دست جمع کنم.
دور و اطرافمو میبینم از دوستان و همکلاسیا خیلیا رفتن و یا در شُرف رفتنن و همه از سود بالای رفتن به یه کشور دیگه میگن ( منظور از سود فقط مادی و مالی نیست)
از طرفی هم دیگه مثل قبل تمایلی به ازدواج ندارم خودمم نمیدونم چم شده (هیچ ارتباطی حتی دوستی ساده هم با کسی ندارم ) ولی یه جورایی سرد شدم. ( شاید به نظر شخصی خودم عدم ثبات اقتصادی، سیاسی، فرهنگی و اجتماعی کشورمون باشه .................. تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل )
تنها مشکل من وابستگی شدید خانوادگیمونه که اسم رفتن هم بیاد مادر ناخوداگاه گریه میکنه . از همه دوستان گل خانواده برتریم میخوام خودشونو توی این شرایط در نظر بگیرند و نظراتشونو با دلیلاشون و یا تعصباتشونو بگن که اگه خودشون باشن چیکار میکنند
← مسائل پسران جوان (۱۵۳۹ مطلب مشابه)
- ۲۸۲۲ بازدید توسط ۲۰۰۲ نفر
- يكشنبه ۲ اسفند ۹۴ - ۱۷:۰۶