با سلام و قبولی طاعات و عبادات همه عزیزان
من پسری سی ساله هستم که تنها اختلافم با خانومم اینکه من تو زندگی به این اعتقاد دارم که تو این زمونه ای که ما زندگی میکنیم تنها باید با کسانی رفت و آمد داشت که در گذشته یا حال خیرش به ما رسیده باشه حالا میخواد خانواده خودم باشه یا خانواده همسرم ( منظورم از خیرش رسیده باشه اینکه مثلا وقتی من اول زندگی که حقوق چندانی نداشتم و یکی از داداشام که خودشم وضعش خوب نبود خیلی دستمو گرفت باید با داداش بزرگم که با درآمد ماهیانه هشت میلیون اصلا کمکی بمن نکرد باید کلی فرق داشته باشه)
یا مثلا در مورد خانواده همسرم که یکی از داداشاش که خیلی هوامونو داشت و بقیه اصلا حالمونم نمیپرسیدن باید فرقی داشته باشن
یعنی کلا هر کس با ما خوب بود ما هم خوب باشیم و هر کس با ما بی تفاوت بود ما هم مثل خودشون باشیم
ی مثال دیگه بزنم اینکه پدر من تو این دو سالی که از عروسیمون میگذره تا الان ی طبقه از خونشو بدون اینکه پولی دریافت کنه در اختیار ما گذاشته حالا من کاری به پدر خانومم ندارم با اینکه همسرم میگه پدرم منو بیشتر از بقیه بچه ها و عروسامون دوس داره ولی در عمل پدر خانومم زمین های روستاشو چند تیکه کرد و ارزونترینشو به خانوم من داد و گرونترینشو به عروس کوچیکش داد ولی با این حال من میگم چون پدرت بزرگ هستش احترامش واجبه ولی اینم به خانومم میگم که چون پدر من خیلی هوامونو داشته حداقل باید به اندازه ای که به پدرت احترام میذاری به پدر منم احترام بذاری ولی یک دهم احترامی که به پدرش میذاره به پدر من نمیذاره ، یا اینکه من داداشاشو اصلا جای آدم حساب نمیکنم همون طور که داداش بزرگمو جای آدم حساب نمیکنم ولی خانومم میگه چون تو با داداشای من خوب نیستی منم با پدر و مادرت خوب نمیشم
بذارید یبار دیگه اعتقادمو بگم و اینکه هر کسی هوامونو داشت ما هم باید هواشو داشته باشیم
آیا این اعتقاد بدی هستش؟
ممنون

برای مطالعه نظرات کاربران در این مورد، کمی پایین تر بروید یا اینجا را (کلیک-لمس) کنید.
خوشحال خواهیم شد اگر اطلاعات یا تجربیاتی که دارید را با ما در میان بگذارید
↓ کپی لینک این صفحه برای ارسال به دیگران ↓
↓ مطالب مشابه بیشتر در دسته بندی(های) زیر ↓ :
تعامل با خانواده (۵۱۹ مطلب مشابه)