سلام
خیلی ناگهانی وارد سایت شدم خیلی دوستدارم نظرتونو بدونم پس تا پایان بخونید لطفا .
از بعضی سوالات اعتقادی را خوندم مشکل منم بود اما مشکل من از همه بزرگتره . دیگه دوست ندارم ازدواج کنم. قبلا قصدشو داشتم خواستگار نبود اما الان قصدشو دیگه ندارم اما خاستگار هست
نمیخوام دیگه ازدواج کنم
---------------------------------------------
وقتی کامنت های دیگران رو میخونم با خودم میگم خدایا ببین ماها تمام دغدغمون ارضا شدنه ؟
وقتی زندگی هارو بررسی میکنم تازه میفهمم که دنیا یعنی دنبال ارضا شدن
دنبال چیا هستید واقعا ؟
-----------------------------------------
ناراحتم
ناراحت اینکه متاهل ها دیگه رو این فاز که متاهل هستن میتونن هر حرفی بزنن
ناراحتم از اینکه وقتی وارد جمع های خانوادگی میشم متاهل ها همش پچ پچ میکنن و از این حرفا میزنن
-- شرمم میشه و از جمع میرم بیرون (با اینکه خودم در زندگی اشتباهات زیادی مرتکب شدم اما یه جایی یه روزی باید این رفتارهامون تموم بشه و عاقبتمون رو بخیر کنیم
-------------------------------------------------------------------------------------------
اگه متاهل شدن یعنی اینکه رابطم با خدا کمتر میشه و تمام فکرو ذکرم به جای اینکه از یاد خدا پر باشه از یاد ارضا شدن ها پره نمیخوام متاهل بشم
----------------------------------------------------------------------------------------
چون خدامو تازه پیدا کردم...تازه مسلمون شدم... البته اسما مسلمون بودم اما عملا نه...
حدیث داریم مجلسی که درش حرفی از خدا و یاد خدا نباشه مجلس نیست
یه زن و شوهر میتونن خودشون مشکلشونو رفع کنن دیگه این حرف زدن های گروهی به نظرم حریص تر میکنه آدم ها رو و از یاد خدا دورتر
قدیم ها رابطه جنسی با چیزی که الان هست خیلی متفاوت بود ولی روز بروز با اگاه شدن بیشتر ادم ها حریص تر میشن و بیشتر وقتشون رو روی این موضوعات میزارن
-----------------------------------------------
من قبلا افکاری دیگه داشتم اما تغییر رویه دادم ..دیگه کارهام برای رضای خداست. دیگه وقتم برای رضای خداست. دیگه برام مهم نیست پسندیده بشم یانه ... چون مهم خداست.. و من بنده ی خدام... دیگه خیلی وقته تو مجلسی که حرفی از خدا نیست نمیرم... خیلی وقته قران شده مونسم. خیلی وقته خدا شده تنهاترین و صمیمی ترین رفیقم.... دیگه خیلی وقته حتی ذهنم اشفته نیست
-----------------------------------------------
از وقتی خدا به زندگیم اومد آرامش دارم
----------------------------------------------
طول شبانه روز 24 ساعته و ارضا شدن شاید 1 ساعت از این 24 ساعت رو به خودش اختصاص بده ... اما متاسفانه ماها خیلی بی انصافیم که بیشتر این 24 ساعت رو اختصاص میدیم به این یه مورد... حتی اگه عملی هم نباشه فکر به عمل و چگونه عمل کردن هست و دنبال راهکار گشتن...
اما به کجا چنین شتابان؟؟؟
---------------------------------------------
نگید اشتباه میگم که واقعا درسته .. خیلی دوست دارم نظرتون رو راجع به اینکه اگه واقعا خدا به طور خالصانه وارد زندگیمون کنیم دیگه انقد دغدغه ارضا شدن ندارین... دیگه تو مجلس های زنونه پچ پچ کردنی ندارین...
این اطلاعات که میگین چیه؟؟؟؟ من نمیفهمم؟؟ این اطلاعات در مورد مسایل جنسی آیا تمومی نداره؟؟؟؟
علم پزشکی که نیست که 7 سال طول بکشه
← مسائل دختران جوان (۲۳۵۳ مطلب مشابه)
- ۳۷۵۷ بازدید توسط ۲۶۰۷ نفر
- يكشنبه ۱۸ مرداد ۹۴ - ۲۳:۲۲