سلام به دوستان عزیز خانواده برتر
من یکی از خوانندگان نیمه خاموش سایت هستم . کمتر مینویسم بیشتر میخونم و استفاده میبرم .
موضوعی که میخوام به عنوان سوال مطرح کنم چیزیه که من جایی ندیدم در موردش صحبت بشه و احتمالا خیلی کم در موردش صحبت شده . بحثمون درمورد دوران خاصی از زندگی آدماست .
اکثر آدما حداقل یک بار واقعا عاشق میشن بسیار خوندم دوستان جواب میدن که نباید تا همه چیز رسمی نشده عاشق شد یا کلا نباید عاشق میشدی که باید بگم کاش میشد عاشق نشد و احساستو کنترل کرد ولی همه میدونیم که بالاخره یه جایی یه ساعتی دل کار خودشو میکنه ، همیشه سوال پرسیده میشه چیکار کنم دختر یا پسری که عاشقشم متوجه حس من نسبت به خودش بشه یا اینکه چیکار کنم اونم عاشق من بشه یا از کجا بفهمم اونم دوسم داره و ... در مورد این موضوع زیاد صحبت شده اما ؛
یه قسمتی از عاشقی هست که من چند ماهیه دارم تحمل میکنم و باید بگم واقعاااا تحمل میکنم خیلی سخته خیلی. بی قراری ، احساس های زودگذر میاد سراغم گاهی به شدت مضطربم ، گاهی خیلی آروم و ریلکس ، گاهی خیلی ناراحتم و همش در حال گریه کردن ، گاهی سرخوش و ... تمرکز ندارم ، بی حوصلم ، همش دوست دارم بخوابم ، کم غذا شدم ، بعضی وقتا به مرگ فکر میکنم ( اون موقع هایی که فکر میکنم ممکنه به کسی که عاشقشم نرسم یا اون شخص حسی به من نداره و نخواهد داشت ) ، مشکلات دیگران رو میخونم و گریه میکنم درمورد مسائل ناراحت کننده روز جهان میخونم و فکر میکنم و گریه میکنم انگار دوست دارم خودمو اذیت کنم .
همش تو فکر و خیالم .
از عشق اون فقط فکر و خیالش هست نمیتونم خیالشو از خودم بگیرم . این احساس جایی پیچیده تر میشه که رفتار اون شخص رو هم از روی علاقه تعبیر میکنم ( واقعیت یا توهم نمیدونم ) تجربه ای که خودم داشتم کتاب خوندن بود واقعا کمکم میکنه اما نه اونقدر زیاد . فیلم دیدن حالمو بدتر میکرد بیشتر تو فکر فرو میرفتم .
شما تجربه ای مشابه داشتین ؟ چطور باهاش روبه رو شدین ؟ راهی هست این فشار روحی کمتر بشه ؟ این وضع تا کی ادامه پیدا میکنه ؟ بعضی اوقات فکر میکنم پیشرفتی که میتونستم تو این مدت زمان داشته باشم و بخاطر عدم تمرکز ندارم . شما هم از تجربه هاتون بگین یا اگه نظری دارین حتما بگین تا به یه نتیجه گیری کلی برسیم به امید اینکه راه حلی پیدا کنیم .
← فراموش کردن عشق قبلی (۶۰ مطلب مشابه)
- ۶۵۳۸ بازدید توسط ۴۴۵۷ نفر
- سه شنبه ۲۲ فروردين ۹۶ - ۲۳:۵۲