سلام و عرض ادب خدمت عزیزان
دختری هستم 18 ساله .. که متاسفانه از بچگی از 6 سالگی دچار خودارضایی بودم و هستم ..
من تازه تابستون پارسال از طریق همین سایتای اقای نجفی کم کم متوجه شدم که خودارضایی گناهه و عوارض داره .. تصمیم گرفتم توبه کنم و تصمیمم داشت با یه چیزی که از خدا خواستم جدی تر میشد .. خوب خیلی سخت بود که بعد از سالها ترک کنم این عادت زشت رو ... از خدا خواستم اگه اون چیزی که میخوام رو بهم بدی منم قول میدم واسه همیشه ترک میکنم این عادت زشت رو .. بهم دادش و منم تا حدود دو ماه سر قولم موندم اما بعدش کم کم یخورده شل شدم مثلا ماهی یبار یا دوماه یبار انجام میدادم چون شدید وسوسه میشدم ولی خیلی ناراحت میشدم و میگفتم خدایا بالاخره درست میشه ...
تا اینکه هی رفتم جلوتر و دیدم بدتر دارم میشم از یک ماه شد دو هفته کم کم کشید به سه روز یبار و حالا هم که هر روز ...من خیلی شرمنده خدا هستم اون یکی از بزرگترین چیزارو بهم داد تو زندگیم اما من فقط یه مدت تونستم دووم بیارم ...
اونموقع خیلی ارادم قوی بود و وقتی میخواستم ترک کنم برابر بود با توانستن.. چون حالم خوب بود ..ولی الان چی ؟ الان حالم خوش نیس..میخوام ترک کنم اما نمیتونم چون مث اونموقع اراده کافی ندارم ...
اخه ترک کنم و دلمو به چی خوش کنم ؟؟ به گیردادنای بیخود بابام ؟؟؟ به اینکه بابام به خیلی خواسته هام که مخصوص سنمه توجهی نداره ؟؟؟ و باید دقیقا همونی باشم که خودش میخواد ؟؟؟ به اینکه خودم نمیتونم راهمو انتخاب کنم و تصمیم بگیرم ؟؟
به اینکه تنهام(خواهرم ازدواج کرده برادرم سرباز) و هیشکی تو خونه درکم نمیکنه(بجز مقداری مادرم) ؟؟
اونموقع اگرم بابام گیر میداد میدونستم چجوری برخورد کنم و خودمو حفظ میکردم و نمی زاشتم تو روحیه م اثر منفی بزاره ..چون حالم خوب بود ..
ولی الان من حالم خوب نیس بهم ریختم نمیدونم باید چیکار کنم و وقتی هم اینجوری میشم و حالم بد میشه و می بینمم بابام به خیلی چیزا که تو سنم واسم اهمیت داره اهمیت نمیده ..منم ناخوداگاه میرم سمت سکس چت و خودارضایی و.... در حالیکه اگه بابام یذره باهام راه میومد و تو خیلی مسائل به جا اینکه بهم سرکوفت بزنه حمایتم میکرد و نمیزاشت احساس بدی بهم دست بده و یذره درکم میکرد الان من اینجوری نبودم و از گناه خبری نبود ..
بخاطر همین میگم هر گناهی ک میکنم باعثش اونه با کارا و حرفاش ناخوداگاه منو میکشونه به اون سمت ..چون حرفاش نا امید کنندس و ادم نا امید همش فکرش میره سمت گناه و اعتیاد و...اونم تو همچین سن حساسی ک من دارم
باورتون نمیشه وقتی یخورده حالم خوبه یا واسه چیزی دلخوشم و خوشحال .. دوباره ارادمو بدست میارم و قوی میشم و میتونم مقاومت کنم .. اما وقتی حالم خوب نیس و بابامم که میتونه خیلی راحت اون حال خوب و بهم هدیه کنه اما نمیکنه ارادم خیلی سست میشه و بهم میریزم و مقاوم نیستم ..من در حقیقت بخاطر حرفا و کارای بابامه که حالم خوب نیس و دوباره بهم ریختم .. اون میتونه در عرض یک ثانیه منو خوشحال کنه و در عرض یک ثانیه ناراحت خیلی روش حساسم
یه بارم تو نامه براش حرفای دلمو نوشتم اما فایده ای نداشت .. کلا حرفامو متوجه نمیشه چون مال زمان قدیمه و تفاوت سنی زیادی داریم (45سال)
من سنم حساسه روحیم ازون حساس تر بخدا نیاز به حمایت دارم نه سرکوفت :(((
ازون ورم چند بار دیدم داداشم خودارضایی میکنه یعنی تو گوشیش انواع عکسهای مستهجن بوده و منم اولین بار ناگهانی دیدم و جا خوردم ! چون داداشم خیلی ضایع سکس چت میکنه و عکس سکسی می بینه! چه جلو من چه مامانم ! و ازون موقع همش دوس داشتم برم سر موبایلش تا ببینم چه عکسایی می بینه .. ولی علاوه بر این خیلی وقتا معلومه ک داره عکس می بینه تو گوشیش و خوب منم نوجوونم و نیاز دارم و نمی تونم خودمو کنترل کنم و دلم میخواد :( و حسابی وسوسه میشم :(( ازین طرفم باز حسابی تحت فشارم
یا حتی گاهی با خودم میگم برم با یه آی دی داداشم و امتحان کنم و بعنوان یه غریبه باهاش سکس چت کنم ... :(( خیلی فشار رومه :(
ازون ورم اخه چیجوری خودارضایی نکنم :( خیلیییی سخته چجوری خودمو کنترل کنم :( اونم چییی وقتی که هیچ انگیزه و اراده ای ندارم :( اگه حالم خوب شه ارادمو بدست میارم
خیلی حالم بده حتی دیشب تو شب قدر هم دست برنداشتم از کارم :( البته خیلی روزا بوده که خواستم چت نکنم و نکردم اما خیلی شبا هم واقعا نتونستم ...در کل من میخوام حالم خوب شه حالم خوب شه همه چی حله .. اما حال خوبم نمیاد :( تو این شبها برام دعا کنید خیلی فشار رومه .. ازونورم فشار دانشگاه که نمیدونم رشته معماری که میخوام برم خوبه یا نه درساش چطوره ریاضیش چقدره و کسی نیست ازش بپرسم :((
التماس دعاااااااااااا
← ترک خودارضایی (۱۲۷ مطلب مشابه)
- ۱۴۰۸۴ بازدید توسط ۱۰۲۲۳ نفر
- جمعه ۲۷ تیر ۹۳ - ۰۴:۳۵