سلام خدمت همه ی عزیزان
بی مقدمه میرم سر اصل مطلب
من حدودا 2 ماه پیش یه پست گذاشتم ایرانیا توی کشورهایی غربی مثل ... ها توی ایران هستن عزیزان خیلی کمکم کردن و من رو راهنمایی کردن
متاسفانه من چند تا سوال ذهنمو درگیر کرده که یکیش واقعا دیونم کرده
1 - شنبه واسه کارایی بورسیه رفتم وزارت خانه، بقرآن چیزی دیدم که کفم برید. 1400 نفر بورسیه بودن . نوبت من رفت واسه یه ماه دیگه ( بورسیه ارشد تنها 3 نفر از تمام رشته ها + نفرات برتر المپیاد 3 نفر + نخبه های خوارزمی حدودا 15 نفر + 2 نفر از تمام رشته های دکترا = حدودا 170 تا 180 نفری میشن حالا بگیم اصلا 500 نفر )
باقیش از کجا اومدن؟؟ یه بنده خدایی همون جا بود سال 90 بورسیه شده بود زمان بورسیش تموم بود ازش پرسیدم میگفتم تازه امسال کمشون کردن اینا نور چشمین !!!
2 - من 24 سال سن دارم و تا این سن با اینکه درخواست های دوستی چه در قالب پروژه چه در قالب کلاسهای فرعی رو قبول نکردم و به بکی از هم کلاسیام ( دختری بود که به هیچ عنوان اهل دوستی نبود و حجاب مانتویی سنگینی داشت ) علاقه مند شدم ایشون ژانویه امسال بورسیه شد و از ایران رفت البته من قبل از خروجش بهش فهموندم که علاقه دارم ایشون گفت که بهش فکر میکنه .
مشکلم از اینجا شروع شد وقتی عکس فیسبوکشو یکی از بچه ها برام فرستاد کپ کردم بقران کار هر شبم شده گریه متاسفانه هنوز باورم نمیشه لحظه که عکس بدن برهنشو لب ساحل دیدم کلا خفه خون گرفتم دوستم سر تمسخر میگفت این همون قدیسه تو عزیزم.
3 - عزیزان واقعیتش اینه کلا خانواده ما اهل گذشت و گزار کردن نیستن و من جز شهر خودمون و شهر دانشگاهمون جایی رو نرفتم کلا همین ایران رو جز شیراز و تهران و مشهد نه دیدم نه پام رو گذاشتم. ماه ژانویه برای بورسیه و ثبت نام باید به امریکا برم از این بابت واقعا وحشت دارم کلا میترسم برم بند و اب بدم
عزیزان خواهشا التماس عاجزانه کمکم کنید بد طوری این دختره ریختتم بهم
← ادامه تحصیل (۴۸۰ مطلب مشابه)
- ۲۵۷۵ بازدید توسط ۱۸۲۳ نفر
- سه شنبه ۳ شهریور ۹۴ - ۲۲:۵۰