سلام بچهها
من ۲۴ سالمه یه پسر نسبتاً احساساتی و ساده امّا در عین حال به شدت عصبی و زود رنج (صادقانه باید می گفتم، طرفدار آنچنانی ام ویژگی هام ندارن)، عجیبه که این قدر بد خودم رو مطرح کردم درسته؟
درست شنیدین هم بد دهنم هم عصبی و احساسای و زود رنج، همه ی اینها از تاثیرات عاشقی بود که یک طرفه بود این قدر دیر شد که دیگه واقعاً دیر شد، نه اهل سیگارم نه دود و نه مشروب.
خیلی هم گناه میکنم یکی از گناهام این بود که به یکی علافه داشتم ولی این قدر اوایل بی جوابم گذاشت و بعد از چهار ماه نمی دونم رفت مریخ و و اومد من شدم داداشش، بچهها من روانی شدم، احساس روان و روحیه مناسب ندارم، خیلی تو درس هاش کمکش کردم.
بهش گفتم نرو گفتم بذار ی گوشهای دنیات باشم فقط بدونم هستی (فکر نکنید من التماس میکردم بمونه)
امّا الآن یک ساله که بلاکم با کلی بی احترامی و زیر پا گذاشتن خوبی هام
من چندین بار جر و برحث داشتم دعوا و بلاک شدنمم به خاطر همین چیزها بود
تهش که این همه بلاک شدم با خط دیگه رفتم سلام کردم بهش امّا یک پیام زیاد نوشت برام که تو مثل برادرمی و حسی بهت ندارم
بچهها میگم چرا اولش که ابراز علاقه میکردم بهش گفتم اگر منو نمی خوای یا استانداردهای مد نظرت رو ندارم بگو تا گورمو گم کنم ولی چرا نگفت عجبها
بچه میگم چرا من هر کاری کردم براش هر لطفی کردم پرید آخه یک ساله بلاکم
بچهها مواظب باشید از منم بترسید چون قلب ندارم هنوز خورده هاش رو جمع نکردم
این رو نگفتم اگر من مثل برادرشم چرا سر کلاس که حضوری شد کلاس ها محلم نمی داد امّا وقتی نشستم دیدم از پشت نگاهم کرد
بچهها من سرتون رو آوردم رد اشکال نداره به نظرم تجربه ست براتون
← درد دل های دختران (۱۱۸ مطلب مشابه)
- ۲۴۸۱ بازدید توسط ۱۸۱۴ نفر
- دوشنبه ۳۰ خرداد ۰۱ - ۲۲:۵۲