سلام دختری ۲۲ ساله ام. ازتون راهنمایی میخوام . نمیخوام بهم بگین کارای بدی کردم یا هر چیزه دیگه فقط راهنمایی میخوام .

۱۵ سالم که بود با یه اقایی دوست شدم . خانواده خوبی داشت ۴ سال با هم بودیم قرار بود ازدواج کنیم اما نشد بهم بخورد .

من خیلی بچگی کردم اون اقا هم اخرش خیانت کرد من خیلی دوسش داشتم خیلی هنوزم دارم من با چند نفر دوست بودم از گفتنش خجالت میکشم افتخار نیست ولی دوست بودم بچه بودم دختر سبکی نبودم از همه لحاظ میشه گفت خوبم الان خیلی عوض شدم دو سه نفرو واقعا دوست داشتم که نشد بهم برسیم در حقم بدی شد .

اما نمیدونم خدا چرا جوابشون نمیده ؟ چرا ؟ چرا مگه بدی نکردن ؟ چرا خدا کاری نمیکنه بفهمن اشتباه کردن ؟ بفهمن بدی در حقم کردن  ؟

درسته من خطا خیلی داشتم اما حقم این نیست احساس پوچی میکنم هیچی دیگه برام ارزش نداره امیدی به اینده ندارم حس میکنم قراره تا اخر عمرم تنها بمونم همیشه ناراحتم .

با همه میگم میخندم اما از درون داغونم دلم میخواد بمیرم حس میکنم به هیچ جا نمیرسم انگیزه ای برا هیچی ندارم .

نا امیدم چیکار کنم خسته شدم ؟


برای مطالعه نظرات کاربران در این مورد، کمی پایین تر بروید یا اینجا را (کلیک-لمس) کنید.
خوشحال خواهیم شد اگر اطلاعات یا تجربیاتی که دارید را با ما در میان بگذارید
↓ کپی لینک این صفحه برای ارسال به دیگران ↓
↓ مطالب مشابه بیشتر در دسته بندی(های) زیر ↓ :
مسائل دختران جوان (۲۳۵۳ مطلب مشابه)