سلام
راستش من توی دو راهی گیر کردم. من دانشجوی ارشد یکی از دانشگاه های تهرانم. دقیقا 25 سال و 11 ماهم هست و شهرستانی ام.
توی شهرستان یه کار دولتی (پیمانی) دارم با حقوق ماهیانه ی تقریبی یک ملیون. حالا در تهران غیر مستقیم بهم پیشنهاد یه کار شده با درآمد ماهیانه ی دو ملیون و نیم. محل کار هم اگه اشتباه نکنم تقریبا در شرق تهرانه.
یک آقایی هست که استاد راهنمام بهم معرفی کرده و موضوع پایان نامه هامون با هم تا حدی شباهت داره. برای مشورت بهشون زنگ زده بودم که غیرمستقیم پیشنهاد کار در موسسه تحقیقاتیشون دادن. این آقا 18 سال از من بزرگترن و کتاب هم چاپ کردن و دانشجوی دکتران. ساعت کاری هم از 8 صبح تا 4 بعد از ظهره.
من قبلا کار شهرستانمو برای تمرکز بر درس مرخصی بی حقوق گرفتم. و از اون آدمایی هستم که دوست ندارم برای دولت کار کنم شرایط کارم تو شهرستان به لحاظ روحی عذاب آوره. یعنی باید برم دادگاه و برای حفظ کاربری زمین هایی که تغییر کاربری داده شدن بجنگم.
موقع تخریب ساختمونا حضور داشته باشم. بعضی ساخت و سازای غیرقانونی واقعا پروژه ی سنگینیه و فشار زیادی رومه.
از وقتی اومدم تهران از امکاناتشم خوب استفاده می کنم من شاعرم الان استاد برجسته شعر ایران منو میشناسه پیشنهاد شعر خوانی در یه برنامه تلویزیونی بهم شده.
پیش یک گوینده مطرح رادیو و تلویزیون کلاس گویندگی و فن بیان می رم . اگه اونجا عرضه به خرج بدیم ما شاگرداشم ممکنه بهمون پیشنهاد کار شه. البته می تونم دو ترم دیگه هم از خوابگاه دولتی استفاده کنم . بنابراین خرج تهرانم زیاد نیست.
سوالای من اینه؟
حالا اگه شما جای من بودین چه میکردین، کار شهرستان و ول میکردین تهرانون میچسبیدین؟
اگر تو شهرستان خواستگار داشتین بهش میگفتین شرطم اینه تو تهران زندگی کنیم؟
راستش چون تکلیفم با خودم معلوم نیست نمیدونم چه کنم 4 ماه پیش یه مورد معرفی شده بود بهم که هم استانی خودم بود ولی ساکن تهران بود اونو به دلایلی به معرف گفتم چیزی نگه فعلا بهشون چون درگیر مشغله های زندگیم بودم.
حالا چن روز دیگه که برم شهرستان یه پسری هست که ازش خیلی تعریف میکنن و هم شهریمونه و کارش تو مرکز استان خودمونه، حودو 1 ماه و نیم پیش، مادر و خواهراش تو اداره ازم خواستگاری کردن بنظرتون به اون معرف کیس اول هم بگم حالا آمادگی دارم و دو تا رو با هم بسنجم یا راه دیگه ای دارید؟
خواهش می کنم خودتونو جای من بذارین و نطر بدین . ضمنا من تو زندگیم سختی و فشار روحی زیادی داشتم که بعضی هاش جبری بوده.
برام دعا کنید.
راستش من توی دو راهی گیر کردم. من دانشجوی ارشد یکی از دانشگاه های تهرانم. دقیقا 25 سال و 11 ماهم هست و شهرستانی ام.
توی شهرستان یه کار دولتی (پیمانی) دارم با حقوق ماهیانه ی تقریبی یک ملیون. حالا در تهران غیر مستقیم بهم پیشنهاد یه کار شده با درآمد ماهیانه ی دو ملیون و نیم. محل کار هم اگه اشتباه نکنم تقریبا در شرق تهرانه.
یک آقایی هست که استاد راهنمام بهم معرفی کرده و موضوع پایان نامه هامون با هم تا حدی شباهت داره. برای مشورت بهشون زنگ زده بودم که غیرمستقیم پیشنهاد کار در موسسه تحقیقاتیشون دادن. این آقا 18 سال از من بزرگترن و کتاب هم چاپ کردن و دانشجوی دکتران. ساعت کاری هم از 8 صبح تا 4 بعد از ظهره.
من قبلا کار شهرستانمو برای تمرکز بر درس مرخصی بی حقوق گرفتم. و از اون آدمایی هستم که دوست ندارم برای دولت کار کنم شرایط کارم تو شهرستان به لحاظ روحی عذاب آوره. یعنی باید برم دادگاه و برای حفظ کاربری زمین هایی که تغییر کاربری داده شدن بجنگم.
موقع تخریب ساختمونا حضور داشته باشم. بعضی ساخت و سازای غیرقانونی واقعا پروژه ی سنگینیه و فشار زیادی رومه.
از وقتی اومدم تهران از امکاناتشم خوب استفاده می کنم من شاعرم الان استاد برجسته شعر ایران منو میشناسه پیشنهاد شعر خوانی در یه برنامه تلویزیونی بهم شده.
پیش یک گوینده مطرح رادیو و تلویزیون کلاس گویندگی و فن بیان می رم . اگه اونجا عرضه به خرج بدیم ما شاگرداشم ممکنه بهمون پیشنهاد کار شه. البته می تونم دو ترم دیگه هم از خوابگاه دولتی استفاده کنم . بنابراین خرج تهرانم زیاد نیست.
سوالای من اینه؟
حالا اگه شما جای من بودین چه میکردین، کار شهرستان و ول میکردین تهرانون میچسبیدین؟
اگر تو شهرستان خواستگار داشتین بهش میگفتین شرطم اینه تو تهران زندگی کنیم؟
راستش چون تکلیفم با خودم معلوم نیست نمیدونم چه کنم 4 ماه پیش یه مورد معرفی شده بود بهم که هم استانی خودم بود ولی ساکن تهران بود اونو به دلایلی به معرف گفتم چیزی نگه فعلا بهشون چون درگیر مشغله های زندگیم بودم.
حالا چن روز دیگه که برم شهرستان یه پسری هست که ازش خیلی تعریف میکنن و هم شهریمونه و کارش تو مرکز استان خودمونه، حودو 1 ماه و نیم پیش، مادر و خواهراش تو اداره ازم خواستگاری کردن بنظرتون به اون معرف کیس اول هم بگم حالا آمادگی دارم و دو تا رو با هم بسنجم یا راه دیگه ای دارید؟
خواهش می کنم خودتونو جای من بذارین و نطر بدین . ضمنا من تو زندگیم سختی و فشار روحی زیادی داشتم که بعضی هاش جبری بوده.
برام دعا کنید.
← مسائل دختران جوان (۲۳۵۳ مطلب مشابه) ← کسب و کار (۵۷۶ مطلب مشابه)
- ۱۹۳۹ بازدید توسط ۱۵۷۳ نفر
- چهارشنبه ۴ آذر ۹۴ - ۰۹:۳۱
