سلام
من بین این دو تا رشته موندم. خودم هم آدم خجالتی و بی اعتماد به نفسی هستم و نمی دونم کدومش برام مناسب تره ...
نمی دونم کدومش انتخاب کنم دوستان لطفاً کمک کنید. بازار کار این دو تا چطوریه؟ از لحاظ سختی کدومش سخت تره؟ (تو شهر کوچکی هستم) برای معماری باید طراحی خیلی قوی باشه؟
سلام شب همگی بخیر
خب برا روانشناسی باید حس همدردی و قدرت بیانت بالا باشه
برا معماری از اسمش پیداس فک کنم باید طراحی و نقاشیت خوب باشه
درباره سختی دروسش اطلاع ندارم ولی تو سایت بزنی همه درس ها و واحد هایی که تو روانشناسی باید پاس کنی میاره میتونی آشنا شی باهاشون معماری هم همین طور
الان تلگرام قطعه هر موقع درست شد تو گروه های دانجشویی روانشناسی
یا معماری های دانشگاه تهران و ۰۰۰۰ غضو شو و ازشون راهنمایی بخواه
اونی که این رشته رو خونده و ته مسیری هست که تو میخوای شروعش کنی بهتر میتونه کمک و راهنماییت کنه
حالا این نظر شخصی من بود با توجه به اطلاعاتی که داشتم سعی کردم کمکمت کنم
راستی چه روانشناسی خوندی چه معماری
سعی کن رو اعتماد ب نفست کار کنی و خجالتی نباشی
موفق باشی
سلام من درمورد معماری داخلی میتونم نظر بدم چون حرفه خودمه تنها چیزی که باید بگم اینه که اگر علاقه داری ورود کن و اینکه ربطی ب طراحی الانت نداره میری دانشگاه و بعد محیط کار انچه که بایدو یاد میگیری! اما این جور رشته ها کلا برای برونگراها بهتره منم درونگرام اما کار نشد نداره... و روانشناسی با معماری متفاوته معماری مهندسیه ببین بیشتر به دروس نظری علاقه داری یا عملی
در کل انتخاب نهایی با خودته من در مورد بازار کار هم نظری نمیدم چون در نهایت میزان تخصص شما تعیین کننده است
خیلی ممنون از توضیحاتتون . درسته که میگن معماری رشته پر هزینه ای هست و کار عملی و گروهی زیاد داره؟
اگه تلاش بکنی بازار کار جفتشون خوبه
ببین بیشتر به کدوم علاقه داری و راجع به دوتاشون تحقیق کن فراوون ببین روحیاتت بیشتر با کدوم سازگاره
بله درسته قابل قیاس با رشته های دیگر نیست بلحاظ هزینه ...و میشه گفت هر ترم ۶۰ درصد عملی هستش و مابقی هم هر چند تئوری باشه اما پروژه هم داره.
من خود رشته معماری -معماری رو عرض کردم که داخلی زیر شاخه است و احتمالا کمی متفاوتر باشد هم بلحاظ هزینه و هم دروس
قصدم نگران کردنتان نیست تنها اگاهی بود اگر علاقه دارید به بقیه مسائل فکر نکنین
ضمنا معماری نیمی اش هنری است ببینید روحیاتتون چطوریه . من خودم ۱۸ سالم بود فکر میکردم مثل عمرانه که انتخابش کردم بعد که واردش شدم حسابی خورد تو ذوقم چون من علاقه ای به اسکیس و ماکت سازی نداشتم(به قول عمرانی ها نقاشی و کاردستی😅)
اما در عوض دروس سازه ای مشترک بین دو رشته رو عاشقش بودم و نمراتم بهتر بود تا دروس طرح
ضمنا دوست عزیز این مسئله هم درموردش پرس وجو کنین که برای اینده تان مهم است ببینین ایا با معماری داخلی هم میتوان پروانه نظام گرفت و اگر میشود مانند معماری است یا مثلا تا پایه ۲ یا یک فقط میشود
من خودم اطلاع ندارم اما ارشدم را داخلی نگرفتم بخاطر اینکه معماری داخلی جز سهمیه نظام محسوب نمیشد علی رغم علاقه ام کنارش گذاشتم اما ارشد خود معماری معماری سهمیه دارد
حتما از نزدیک با دانشجویان هر دورشته ارتباط برقرار کنین یک روز دانشگاه موردنظرتان بروید
موفق باشین
به گل آفتابگردون: خیلی ممنون از توضیحتون . میگن معماری رشته پر هزینه ای هست درسته؟
من ارشد معماری دارم و الان دارم ارشد روانشناسی می خونم .
معماری داخلی و کلا معماری واحد های عملی و طراحی داره ... برای مثال در یک ترم طراحی بیمارستان در یک ترم طراحی مسکونی و ... واحدهای عملی طراحی اغلب به صورت فردی است ولی فعالیت های گروهی هم در هر ترم وجود داره.
روانشناسی در دانشگاه اغلب نظریه های مختلف رو می خونی و عملی باید حتما کارگاه های بیرون از دانشگاه رو شرکت کنی.
رشته معماری ترکیبی از هنر و مهندسی است و رشته روانشناسی مجموعه ای از شناخت انسان از ابعاد مختلف و در نظریه های مختلف است .
برای موفقیت به تظر من در رشته معماری باید خلاقیت در حد متوسط روبه بالا داشته باشی همراه با تلاش و یاد گرفتن مهارت های مختلف مثل یادگیری نرم افزارهای معماری و دیدن و سرچ نمونه های طراحی.
برای روانشناسی هم به نظر من که دارم یکسال توش درس می خونم دوست داشتن کمک کردن به انسان ها و کم کردن درد هاشون اولین شرطه .
بازم اگر سولی داری ازم بپرس ... خودم تو هر تا رشته خیلی سردرگم بودم.
به باران: شما که معماری خوندید براتون خیلی هزینه داشت؟
بعضی ازدوستان گفتن کم کم نیاز به یه سیستم 50 60 میلیونی داره؟!
سلام من ارشد معماری دارم
ببین به جرات میگم معماری هییییچ ربطی به طراحی )نقاشی و ترسیم( نداره !
برخلاف تصور عموم
هر مهارتی هم نیاز داشته باشی تو دانشگاه یاد میدن. از ترسیم فنی (که متفاوته از نقاشی) گرفته تا ساخت ماکت و کم کم توان تجسم ذهنی شما رو افزایش میدن
برای اینکه دیزاینر خوبی باشی باید خلاق باشی و ذهن فعالی داشته باشی. به شدت حجم کاری بالاست و باید ساعت های خیلی طولانی رو کار وقت بذاری و خیلی ریزه کاری داره در عین حال که باید بتونی نگاه کلی داشته باشی و تحلیل گر باشی
و مسائل مختلف رو موقع طرحی باید در نظر گرفت. از جنبه های اقتصادی و اجرایی تا مسائل اجتماعی و روانشناسی و تاریخ و فرهنگ و زیبایی شناسی. خیلی جامعیت داره
اینا رو تو دانشگاه یاد میدن
صرفا ازین جهت گفتم که اگر با روحیه ت سازگار نیست از اول بدونی
ولی بحث کار که میشه داشتن روابط اجتماعی قوی خودابراز گری و قالتاق بازی! به شدت نیازه
چون یه معمار با طیف وسیعی از ادم طرفه از کارفرما بگیر تا سرمایه گذار و نیروی اجرا و پیمانکار
همه ی اینا دنیال اینن که کمترین پول رو خرج کنن و کمترین زحمت رو بکشن
شما م دنبال اینی کارت خوب اجرا بشه و پولتو بدن
ضمنن پروژه های بیشتر بگیری
در نتیجه معماری رسما یه جنگ تمام عیاره!
البته بازار کار تو شهر های خیلی کوچیک و خیلی بزرگه بهتره تا شهر متوسط. تو شهر کوچیک شما رقیب خیلی کم خواهی داشت شهر بزرگ هم فرصت کاری زیاد و متنوعه
بازار معماری داخلی هم در حال حاضر عموما دست آدم هایی با کمترین سواد و تخصص مرتبط هست. در نتیجه اگر ینفر که تحصیلات مرتبط داره بتونه وارد این حیطه بشه و الزمات کار رو یاد بگیره به شدت موفق میشه نسبت به بقیه
اما
نکته مهم اینکه این دو تا رشته که گفتی دو تا دنیای کاملا متفاوته
من نمیدونم شما رو چه حساب تو دوراهی بین این دو تا موندی
الان کامنت ها رو خوندم دیدم آقا هستید
من به عنوان یه خانم خیلی اذیت شدم تو کارگاه اجرایی
شما فرصت های شغلی تون بهتر هست به عنوان یک آقا. یا حداقل مسیر هموار تری دارید
اگر میخواید موفق بشید از همون دوران دانشجویی برید کاراموزی هم بگذرونید تو یه کارگاه ام دی اف یا کابینت سازی . یا هر کار مرتبط دیگه
به شدت به شدت تاثیر مثبت داره براتون
از همکلاس های ما آقایی بود کارگاه کابینت سازی داشت معماری هم خوند. الان تو گرون ترین محله های تهران پروژه های لاکچری میگیره _چون با داشتن مهارت معماری و دیزاین سطح کارش از کابینت سازای معمولی که بعضا حتی دیپلمم ندارن خیلی بالاتره
ترسیم با دست اونقدر مهم نیست
چون کامپیوتر به شدت غالب شده
ولی توان تجسم ذهنی خیلی موثره_ به شخصه آدم نیشناسم نقاشی ش در حد بچه ۴ ساله است ولی ذهنی داره با تجسم خیلی قوی. خواستم بگم لزوما ربط نداره
از نظر هزینه
زمان ما کلی هزینه داشت چون هر ترم کلی کاغذ و رنگ و ماژیک و ابزار میخریدیم
مثلا یه راپید که یه جور قلم ترسیم هست من آلمانیش رو خریدم نزدیک ۲ دهه پیش. الان چک کردم قیمت هر یدونه ش ۱۰۰ دلاره .
قیمت کاغذ و مقوا سر به فلک کشیده
البته الان دیگه کمتر با دست تمرین میکنن و استفاده از نرم افزار ها به شدت داره جایگزین میشه. رو این حساب شاید رو هزینه تاثیر بذاره. از دانشجوهای اخیر بپرس در مورد هزینه
در مورد خجالت و بی اعتماد به نفسی
ببین من نمیدونم چی میخونی نهایتا
ولی در هر صورت اینا رو تقویت کن که تو زندگیت به شدت مهمه
شما ازدواج موفق هم بخوای داشته باشی، روابط دوستی موفق، شغل موفق و والد موفق م بخوای باشی اینا مهمه
موفقیت تو معماری ربط به درون گرا برون گرایی م نداره به نظر من
بقیه نظر متفاوتی دارن
ولی به نظر من ربط نداره !
چیزی که مهمه توان تعامل موثر هست
اینکه یه نفر برون ریزی احساسی داشته باشه و با جمع انرژی بگیره الزاما باعث نمیشه بتونه گفتگوی موثر شکل بده.
گفتگوی موثر با پرحرفی و هارت و پورت داشتن متفاوته
تو گفتگوی موثر شما خواسته هاتو شفاف بیان میکنی و میتونی جوری حرفتو بزنی که به مقصودت برسی
ممکنه یه ادم شلوغ پلوغ و هارت و پورت دار نتونه گفتگو و تعامل موثر داشته باشه اما یه درونگرا پرقدرت بتونه اهدافشو پیش ببره و یه تیم رو کنترل کنه
من موفق ترین معماری که تو شهرمون میشناسم ادم درون گراست
تو معماری شما باید بتونی حرفت برش داشته باشه. که کارگر و کارفرما حرفتو بخره
بتونی از کارت دفاع کنی
البته مهارت اجرایی و طراحی بالا لازمه برای اینکه حرفتو بخرن اما مهارت رفتاری هم لازمه. که اعتماد ادما رو جلب کنی سرمایه شونو بدن دستت
شما باید بتونی نت ورک خوب بزنی
با ادمای مختلف اون حیطه جوین بشی. که از طریق اونا بهت پروژه معرفی بشه
میتونی کارمند طوری برای دفتر دیگری هم کار کنی. که یه بیگاری و عذر میخوام حقارت تمام عیاره ...
اعتماد به نفس به درون گرا برون گرا بودنم ربط نداره
کلا یه داستان جداست
اما در هر صورت شما باید اونو تقویت کنی
مطالب پیشنهادی از بایگانی خانواده برتر برای آشنایی در مورد نحوه ی نظر دادن و تائید آن ها
