سلام وقت تون بخیر
من پسر 24 ساله هستم، دانشجو ارشدم، و سربازی نرفتم.
خانواده نسبتاً سنتی و کمی مذهبی، از نظر مالی متوسط هستیم. ته تغاری خانواده هم هستم. اکثر پسرهای فامیل در سنین 35 به بالا بالاخره تونستن ازدواج کنند.
از پدر و مادر درباره ازدواجم مدام مستقیم و غیر مستقیم می پرسم و ازشون خواستم اقدامی بکنیم.
پاسخی دریافتی این بود: " دهنت هنوز بو شیر میده بچه"
از نظر ذهنی منتفرم از معطل گذاشتن هر کسی و بدم میاد از این کار، به همین خاطر تا حالا هیچ دوستی با دختری نداشتم، و همیشه دوری می کردم.
امّا دیگه خیلی احساس تنهایی میکنم و کم کم افکار پوچ گرایی حمله می کنه و پرخاشگر میشم. نیاز به محبت کردن و محبت دیدن دارم، دلم یه رابطه عاطفی منتهی به ازدواج می خواد. چه کنم؟ برم سراغ دوستی؟
← مخالفت خانواده با ازدواج (۳۷ مطلب مشابه)
- ۲۵۵۳ بازدید توسط ۱۷۸۳ نفر
- يكشنبه ۸ آبان ۰۱ - ۱۷:۱۲