توصیه میکنم افراد نابالغ متنم رو نخونن چون شاید....
سلام من پسری بیست و دو ساله ام و دانشجو . دو ساله که به یه دختر خانمی علاقه دارم ایشونم اطلاع داره از احوالاتم . من از 16 سالگی به خ.ا. اعتیاد دارم هیچکسم خبر نداره بجز شما که میخونین . ممکنه فکر کنین تو این دو سال به تصور این خانوم اون کارو انجام میدادم اما بگم که کاملا کاملا برعکس . هر وقتی اون خانومو میبینم به طور کاملا ناخوآگاه در حدود یک ماه چهل روز اصلا اصلا طرف خ.ا. هم نمیرم به فکرشم نمیافتم . درسته انگار مثه باتری دیدن ایشون شارژم میکنه همه چی یادم میره . اما بعدش خسته میشم و دوباره همون کار ( شرمنده فقط میخوام اینجا بگم ) با تصور هر زن دیگه به جز اون دختر خانوم.
اصلا هر وقت فکر ایشون به ذهنم میاد نمیتونم اون کارو بکنم احساس میکنم بهش خیانت میکنم . متاسفانه شرایط یه جوریه که مدام نمیتونم ببینمشون و ارتباط خاصی باهاشون داشته باشم . الان دوستان میگن مثه خواهرت دوسش داری خب میدونم ولی میتونم رابطه جنسی رو با ایشون تصور کنم به عنوان همسر . فقط نمیتونم با فکر ایشون گناه خ.ا. رو انجام بدم . چون فکر ازدواج با ایشونو دارم نمیخوام لذت زودگذرو اونجور که با تصور بقیه پیدا میکنم با تصور ایشونم اینجوری بشه .
حسم به ایشون با همه دخترا و زنای دیگه فرق میکنه ، فکر نکنین زنو فقط وسیله جنسی میبینم نه ، کلی اطلاعات درباره عواطف و نیازهای مختلف زنو مرد دارم فقط نمیتونم این کارو ترک کنم ، خیلیم تلاش کردم ترک کنم ولی نتونستم . ان شاء الله درسم که تموم بشه رشتم فرصت شغلی خوبی داره .
دوستان بنظرتون اگه شرایط ازدواجم فراهم شد برای ازدواج با ایشون اقدام کنم ؟ چون خودارضایی تنوع طلبی میاره ( رابطه نامشروع نه فقط تصوره برای من ) بنظرتون بعد ازدواج با ایشون ازونم خسته میشم؟ بخاطر همین نمیخوام با فکر ایشون اون کارو انجام بدم . همون جور که از تصور بقیه الان خسته میشم و میرم به تصور یکی دیگه ... .
ممنون که متنو کامل خوندین....
سلام من پسری بیست و دو ساله ام و دانشجو . دو ساله که به یه دختر خانمی علاقه دارم ایشونم اطلاع داره از احوالاتم . من از 16 سالگی به خ.ا. اعتیاد دارم هیچکسم خبر نداره بجز شما که میخونین . ممکنه فکر کنین تو این دو سال به تصور این خانوم اون کارو انجام میدادم اما بگم که کاملا کاملا برعکس . هر وقتی اون خانومو میبینم به طور کاملا ناخوآگاه در حدود یک ماه چهل روز اصلا اصلا طرف خ.ا. هم نمیرم به فکرشم نمیافتم . درسته انگار مثه باتری دیدن ایشون شارژم میکنه همه چی یادم میره . اما بعدش خسته میشم و دوباره همون کار ( شرمنده فقط میخوام اینجا بگم ) با تصور هر زن دیگه به جز اون دختر خانوم.
اصلا هر وقت فکر ایشون به ذهنم میاد نمیتونم اون کارو بکنم احساس میکنم بهش خیانت میکنم . متاسفانه شرایط یه جوریه که مدام نمیتونم ببینمشون و ارتباط خاصی باهاشون داشته باشم . الان دوستان میگن مثه خواهرت دوسش داری خب میدونم ولی میتونم رابطه جنسی رو با ایشون تصور کنم به عنوان همسر . فقط نمیتونم با فکر ایشون گناه خ.ا. رو انجام بدم . چون فکر ازدواج با ایشونو دارم نمیخوام لذت زودگذرو اونجور که با تصور بقیه پیدا میکنم با تصور ایشونم اینجوری بشه .
حسم به ایشون با همه دخترا و زنای دیگه فرق میکنه ، فکر نکنین زنو فقط وسیله جنسی میبینم نه ، کلی اطلاعات درباره عواطف و نیازهای مختلف زنو مرد دارم فقط نمیتونم این کارو ترک کنم ، خیلیم تلاش کردم ترک کنم ولی نتونستم . ان شاء الله درسم که تموم بشه رشتم فرصت شغلی خوبی داره .
دوستان بنظرتون اگه شرایط ازدواجم فراهم شد برای ازدواج با ایشون اقدام کنم ؟ چون خودارضایی تنوع طلبی میاره ( رابطه نامشروع نه فقط تصوره برای من ) بنظرتون بعد ازدواج با ایشون ازونم خسته میشم؟ بخاطر همین نمیخوام با فکر ایشون اون کارو انجام بدم . همون جور که از تصور بقیه الان خسته میشم و میرم به تصور یکی دیگه ... .
ممنون که متنو کامل خوندین....
← ترک خودارضایی (۱۲۷ مطلب مشابه)
- ۵۳۸۴ بازدید توسط ۳۸۷۵ نفر
- پنجشنبه ۱ تیر ۹۶ - ۲۱:۵۹