دختر 28 ساله تقریبا 1.5
سال هست که با آقای 29 آشنا شدند.
این آقا مجردی زندگی میکنن و تحت قیومیت
عمو و زن عمو بزرگ شدند.آقا عموشون که پدر شناسنامه ای ایشون بود فوت
میشن و تا یکسال قرار و مدار ازدواج عقب میفته دو بار در محل کار پسر ،
رابطه نزدیک و هم آغوشی داشتن .
در برخی دیدارها هم پسر مصرانه از دختر
درخواست های برای بوسیدن و لمس کردن داشته ، و انجام میداده. این آقا یکی
از مشکلاتی که در حال حاضر دارند این هست که طی کار سرشماری با خانمی
آشنا میشن که از همسر معتادش جدا شده و با برادر معتادش و دختر 5 ساله خودش
بدون خرجی و سرپرست زندگی میکنه.
طبق گفته خودش از سر دلسوزی رابطه ی شکل
میگیره کمک هزینه ی برای او و دخترش میده و بطور تلفنی صیغه محرمیت
میخونن و رابطه نزدیکم داشته .
پسر مسئله ازدواج با اون زن را با خانواده
مطرح میکنه اما با مخالفت اونها مواجه میشه و تقلا میکنه این خانم 4 سال
از پسر بزرگتر بوده. بلاخره بعد از درگیریهای که با خانوادش داشته ، از
فکر ازدواج با این زن منصرف میشه اما این زن بنا به دلایلی که پسر نگفته و
با اهرم فشار اینکه خودم و دخترم رو میکشم راضی به این جدایی نبوده و پسر
را تهدید میکرده و اونو دچار عذاب وجدان میکرده . تا اون بمونه.
این رابطه
بنا به گفته پسر یک ماه بعد از آشنای با این دختر به پایان میرسد و البته
پسر گفته که خیلی پیشتر تمام شده بود اما دیگر از او خواسته بود که برای
همیشه تمام شود هر کس به راه خودش بود اما این خانم نمی پذیرفتند. این آقا
در حال حاضر خرجی دختر بچه ی این خانم را میدهد و دلیل اینکار را یتیم بودن
دختر بچه و رضای خدا و تجربه ی یتیم بودن خود یبان کرده است. و اینکه حسی
بغیر از دلسوزی چیز دیگری نبوده است. حال این دختر تمام باورش به هم ریخته
و احساس میکنه بدبین شده و اینکه این پسر هنوزم به اون زن حسی داره.ابراز
پشیمانی برای این اشتباهش کرده و اینکه از هیچ تلاشی برای حل این مسله
کوتاهی نکرده از پیدا کردن کار برای این زن تا کیس ازدواج .دوستان لطفا
نظراتون رو راجب دختر و پسر بفرماید سپاگزارم.
← مشورت در ازدواج خانم ها (۲۳۰۴ مطلب مشابه)
- ۲۵۱۵ بازدید توسط ۱۸۳۰ نفر
- چهارشنبه ۳ ارديبهشت ۹۳ - ۰۷:۰۴