سلام

دوستان من توی قسمتی از بخش مشاوره فعالیت پژوهشی در مورد روابط نافرجام دختر و پسر دارم، مشکلات بعضی از دخترها و پسرها رو اینجا قرار میدم و بعد اونها رو ارجاع میدم به این سایت تا نظرات شما رو بخونن و اگه پیشنهاد تجربه و هر چی که فکر میکنید لازم هست رو در اختیارشون قرار دهید .

داستان دختری هست که در سن نوجوانی دچار تجاوز جنسی شد، اما اسیبی از ناحیه بکارت ندیدن و در حد لمس مورد ازار و اذیت قرار گرفتن اما ترس و اضطراب و روحیه زود رنجی تا مدتها بخشی از اخلاقیاتش شد .

بعد از حدود ٥،٦ سال از طریق اینترنت با اقایی اشنا شد اون اقا ساکن یه شهر دیگه بود و پسر متین اروم با خدا و نجیبی بنظر میومد بعد از مدتی ابراز علاقه و دادن پیشنهاد ازدواج دختر رو به خودش وابسته کرد و ازش خواست تا زمان ازدواج رابطه جنسی برقرار کنند و با هزار ترفند و وعده های متعدد اونم زمانی که دختر دچار یکسری اختلافات و تنش های خانوادگی بود اون رو به رابطه جنسی کشوند.

دختر بخاطر خاطره تلخ گذشته و تجربه نخستین اش هر بار به سختی و استرس و عدم رضایت تن به رابطه داد با وجود مخالفت پرخاش و گریه های دختر اون اقا بدون اهمیت به حالات دختر به ارتباط با خونسردی ادامه میداد و وقتی به شهر خودش باز میگشت ارتباطش با این دختر خیلی کمرنگ میشد .

بعد از مدتی دختر متوجه شد که پسر با خانومی در ارتباط هست و به اون خانم دلبسته شده و توی این مدت زمان دختر را رها کرد بعد از حدود ١ سال و پایان ارتباطش با اون خانوم که سکس کامل با هم داشتن به دختر رجوع کرد و بعد از دریچه احساس دختر باز بهش نزدیک شد و گفت چون تو وقت رابطه همیشه بداخلاقی میکردی و دختر بودی نمیتونستم ارضاء بشم و مجبور شدم با یکی دیگه وارد رابطه بشم.

دختر با وجود احساسی که به پسر داشت و همچنین احساس گناهی که از معاشقه های متعدد با این اقا داشت تصمیم گرفت یه رابطه جدید با این اقا شروع کنه و دیگه اون حالت های ترس عصبانیت و اشک هایی که حین سکس ناخواسته دچارش میشد رو ترک کنه تا رابطشون بهبود پیدا کنه از طرفی اون اقا طوری با دختر رفتار کرده بود که دختر خودش رو در شکست و ترک شدنش توسط اون اقا و به سرانجام نرسیدن رابطشون مقصر میدونست.

پس از چندین بار سکس و رابطه مقعدی و دلبستگی و امیدوار شدن دختر اون اقا برای همیشه دیگه جواب دختر رو نمیده.

ضمنا دختر خانم طی رابطه های مقعدی درد زیادی رو متحمل میشدن و وقتی پسر ارضاء میشد اون دختر را بین زمین و اسمان رها میکرد میرفت و واکنشی به احساس بدی که دختر حین رابطه داشت نشون نمیداد .

خانواده دختر از ارتباط دوستی این دو نفر مطلع هستن و در واقع اون رو خواستگار دختر فرض میکنن!! پسر هم طی این سالها تمام سعی اش را کرد که از دوستان و نزدیکانش کسی متوجه ارتباطشون نشه!!

الان دختر با وجود سالهای زیادی که به پای این اقا نشسته و با وجود خیانت دروغ های زیاد و ترک شدن های مکرری که از این رابطه نصیب اش شده همچنان اون پسر را دوست داره و خیلی تلاش کرد که همه چیز را درست کنه ولی اون اقا بهش گفته با هم تفاوت دارن و دیگه جوابشو نمیده. اقا پسر اهل نماز اول وقت و روزه هم  هست!

پسرها بگید چرا این پسر اینگونه رفتار میکنه و ایا این رفتار پسر طبیعی هست؟

دختر خانمها بگید که این دختر با احساس گناه، علاقش وابستگیش و غروری که از دست داد چطور باید کنار بیاد و چطور ارامش بدست بیاره و از این رابطه یکطرفه بیرون بره؟

ایا به ادامه ارتباط این  ٢ نفر میشه خوشبین بود یا ادامه راه اشتباه هست؟

دوستان هر پیشنهاد و هر نکته ای خطاب به این دختر و پسر دارید و همچنین برای عبرت بقیه در قسمت نظرات اعلام بفرمایید ضمنا دختر و پسر این داستان به این سایت ارجاع خواهند شد و تک تک نظرات شما رو میخونن ممنون از همه .


برای مطالعه نظرات کاربران در این مورد، کمی پایین تر بروید یا اینجا را (کلیک-لمس) کنید.
خوشحال خواهیم شد اگر اطلاعات یا تجربیاتی که دارید را با ما در میان بگذارید
↓ کپی لینک این صفحه برای ارسال به دیگران ↓
↓ مطالب مشابه بیشتر در دسته بندی(های) زیر ↓ :
مشورت در ازدواج خانم ها (۲۳۰۴ مطلب مشابه) مشورت در ازدواج آقایان (۱۶۹۶ مطلب مشابه)