هنوزم بعضی وقتا حتی برای خریدن یه لباس انقدر خودمو اذیت می کنم که دیگران بهم تذکر میدن...من پدرم معتقد هستن دختر حداقل باید دیپلم و بگیره به همین دلیل تا وقتی دبیرستان می رفتم اجازه نمی دادن ذهن من درگیر ازدواج بشه...وقتی هم وارد دانشگاه شدم کم کم فهمیدم پیشنهاد ازدواج دارم اون اوایل ازدواج رو برای خودم کرده بودم یه غول بی شاخ و دم... از مرد رویاهام یه تندیس تراشیده بودم ...من خیلی بعد مالی و و ظاهر برام اهمیت نداشت اما از بعد اخلاقی یه قدیس می خواستم یه آدم بری از هر چیز نادرست!!!! انقدر اطرافیانم منو بالا برده بودن که خودم هم باورم شده بود من یه دختر نمونه ام که لنگه ندارم...اغلب من بودم که می گفتم نه...
اگه کسی کوچکترین زاویه ای با معیار های من داشت با بی رحمی می گفتم نععع!!!!تا این که یه روز پدرم حرف قابل تامل ی بهم زد: هیچ آدمی نمی تونی پیدا کنی که دقیقا همونی باشه که تو می خوای ...همه ی انسان ها ممکن الخطا هستن مثل خودت...برای ازدواج لازم نیست همسرت صد در صد مطابق خواسته های تو باشه...یه آدم هشتاد در صدی می تونه تو رو خوشبخت کنه...
سختگیری زیاد اشتباهه...خیلی اشتباهه...دوست خوبم من بعد از اون یه شیوه ای و پیش گرفتم اگه دوست داشتی خوشحال میشم شما هم استفاده کنی...اول از هرچیزی دو رکعت نماز بخون توی قنوتت از خدا بخواه هرچی برات خیر ه اتفاق بیفته من همیشه این دعا رو تو قنوتم می خوندم(البته با اینکه ازدواج کردم هنوزم اغلب اینو می خونم)... ربنا هب لنا من ازواجنا و ذریاتنا قرت اعین وجعلنا للمتقین اماما(س فرقان آیه 74)یعنی: معبود من!همسر و فرزندانم را مایه روشنی چشمم قرار ده و ما را برای پرهیزگاران پیشوا گردان!.
بعد روی یه کاغذ معیارهای اصلی تو یادداشت کن. جزئیات رو هم صرفه نظر کن مثلا من برام مهم بود همسرم نماز خون باشه اگه نماز خون نبود حتی اگه اخلاق و رفتارش خوب بود جوابم منفی بود...خط قرمز من مسائل اعتقادی بود... برام اهمیت داشت مردی که می خوام باهاش زندگی کنم باعث آرامش من باشه...با این که خودم تحصیلات دانشگاهی دارم اما روی تحصیلات همسر آینده ام حساسیت مو کم کردم ...بقیه موارد هم همینطور...
من برام مهم بود کسب حلال داشته باشن دیگه چه اهمیتی داره شغلش چیه؟؟؟الان بحمدالله انقدر از ازدواجم راضی ام.خدارو شکر من از عهده شکرش قاصرم... همسرم خیلی از من فهمیده تر و موفق تره...خیلی فکر کردم چی شد که همسرم اونی شد که فوق خواسته من بود ؟! رمزش اینه توی نا امیدی مطلق آغوش تو باز کن برای هر آنچه خدا برات مقرر کرده ... وقتی همه ی امیدت فقط خدا بشه خدا محکم تر بغلت می کنه....توکل به خدا...خدایا همه ی جوونا رو دچار یه همسر آرامشگر کن!!! خدایا هوای دختر ها رو بیشتر داشته باش!!!
دخترای سرزمین من به خاطر شرایط جامعه مون خیلی تحت فشارن ...خدا اون چیزی که لایق وجودشون هست رو براشون بهتر از اون قرار بده...راستی دوست خوبم اگه پدربزرگ یا مادربزرگ داری بگو اونا برات دعا کنن...منم دعا کن منم برای تو و همه ی خواهر برادرای خوبم همیشه دست به دعام.....
← مشورت در ازدواج خانم ها (۲۳۰۴ مطلب مشابه)
- ۲۲۵۸ بازدید توسط ۱۷۰۷ نفر
- دوشنبه ۱۳ مرداد ۹۳ - ۱۱:۱۱