سلام
دختری ۱۹ ساله و دانشجو هستم، تا این سن وارد روابط دوستی با جنس مخالف نشدم ، شرایط فراهم بوده ولی خب من چنین چیزی رو برای خودم نمیپسندم چون دوست دارم فقط با یک نفر رابطه داشته باشم و اونم کسی باشه که مرد زندگی آیندم باشه .
۵-۶ ماهه که عضو یه سایت شدم و اون جا یه آقا پسر ۲۵ ساله رو دیدم که نمیدونم چطور اما حس کردم بهش دلبسته شدم ، میخواستم از طریق یه واسطه بهش بگم اما چون فکر کردم حسم عشق نیست و هوسه ، چیزی نگفتم و سعی کردم فراموش کنم اما اصلا چنین چیزی امکان پذیر نبود برام.
بعد از کلی کلنجار رفتن با خودم تونستم آیدی تل ایشون رو گیر بیارم و غیر مستقیم بهشون گفتم که من بهش علاقه دارم ، گفت که تو بچه ای ، حست موقتیه ، من و تو خیلی با هم فرق داریم ، چرا دنبال یکی مثل خودت نیستی و ...
اما بالاخره گفت صبر میکنیم ببینیم گذر زمان چه میکنه . من بهش گفتم من اهل رل نیستم و نبودم و فقط دوست دارم با رعایت حرمت با هم در ارتباط باشیم اونم فقط از طریق تلگرام ، پس رابطه ما به قصد دوستی نبود اصلا و فقط با هم درباره خودمون و خانواده هامون میپرسیدیم تا بیشتر باهم آشنا بشیم .
حدود ۱ ماه ما با هم چت کردیم و اوضاع نسبتا خوب بود تا اینکه اون آقا چیزهایی رو درباره گذشتش برام گفت که من یکم دلسرد شدم . چون رابطه خیلی خوبی با مادرم دارم و بهم اعتماد کامل دارن میخواستم از همون اول همه ی ماجرا رو براش بگم ، فقط ترسیدم مادرم فکر کنه من از اعتمادش سو استفاده کردم و من دختر خوبی نیستم :
تا هفته پیش غفلتا از دهنم پرید مامان من میخوام ازدواج کنم ! ایشون پیگیر شد و من تمام ماجرا به جز گذشته اون آقا رو براش تعریف کردم ، مادرم گفت تو چنین سنی چنین حسایی طبیعیه و اصلا سرزنشم نکرد ولی گفت تا آخر شب رابطه ت رو با اون آقا تموم میکنی . علت مخالفت مادرم این بود که ما از دو تا استان خیلی دوریم ایشون شرقن و من غرب ، فرهنگ و رسم و رسوم مون با هم متفاوته و از همه مهمتر امکان شناخت صحیح از اون آقا و خانوادش نیست .
مادرم میگه تو بخاطر ترحم اون آقا رو دوس داری و خیلی موقعیت های عالی بخاطر رشته و خانوادت در انتظارته و ... . من مجبور شدم از اون آقا بخوام همه چیز تموم شه اما دلم نیومد و فرداش که دوباره تل نصب کردم بهش گفتم هنوز دوست دارم و اگه اونم منو میخواد باید تا گرفتن کارشناسیم صبر کنه و شرایط زندگیش رو فراهم کنه و توی این مدت بدون خبر بقیه با هم همون طور مثل یک ماه قبل رابطه داشته باشیم ، اما گفت تو بچه ای و حست به من زود گذر بود و فقط اومدی دلبستم کردی و رفتی .
این آقا ۵ سال اخیر با یه دختر از آشناهاشون رابطه داشته ولی علاقه از طرف دختر بود بیشتر و چون سن دختر از پسر بیشتر بود و خواستگار دختر وضع مالی خوبی داشته نسبت به این آقا ۳ ماهه ازدواج کرده . خلاصه بعد از کلی پیام گفت دوستت ندارم و خداحافظ !
دو سه روز پیش یه مشکل تو همون سایت بین این آقا و یکی دیگه از کاربران پیش اومد ، ایشون فکر کرد من رفتم و چیزهایی که از گذشته شون میدونم به اون کاربر گفتم . اومد دایرکت و تهدیدم کرد و بهم گفت عوضی ! ولی بعدش گفت من عصبی بودم و فلان و من اصلا قصد بدی نداشتم ، من بلاکش کردم .
من هنوز دوستش دارم و میدونم که اونم داره و فقط میخواد با این کاراش منو دلسرد کنه ، ایشون واقعا با من صادقه و حرفایی رو بهم گفت که حتی خانوادش از اون ها خبر نداره ، توی این مدت حتی یک بارم حرف غیر اخلاقی باهام نزد و همیشه حرمت نگه داشت ، سطح خانواده ماها با هم فرق داره ولی این برام مهم نیست ، واقعا نمیدونم چکار کنم ، من هیچ وقت دختر بی ارزشی نبودم و کمبود عاطفه رو هیچ وقت از جانب خانوادم دریافت نکردم و همیشه کانون توجه همه اطرافیانم بودم به خاطر اخلاق و حجابم و ( اینارو فقط برای اینکه بدونید چطور آدمی هستم ذکر کردم فقط ) قبلا خواستگارای خیلی خوبی داشتم که خانوادم بخاطر درسم مخالفت کردن .
من خیلی مغرورم ولی نمیدونم چرا حاضرم غرورم رو زیر پام بذارم و از اون آقا بخوام رابطه مون رو مجدد شروع کنیم . میدونم که اخلاقیات و گذشته اون آقا فقط موجب رنجش من میشه ولی مهم نیست برام ، من واقعا دوستش دارم و دلم میخواد به اون کمک کنم تا از این شرایط بیاد بیرون .
خواهش میکنم فکر کنید من دختر یا خواهر شمام ، لطفا راهنماییم کنید که چکار کنم ؟ من دانشجوی یه شهر دورم نسبت به خانوادم و این مسئله واقعا داره عذابم میده ، اصلا به زندگیم نرسیدم این یک هفته . میخوام بهترین تصمیم رو بگیرم .
← دوستی به قصد ازدواج (۱۲۵ مطلب مشابه) ← قطع رابطه با جنس مخالف (۷۴ مطلب مشابه) ← ارتباط با جنس مخالف (۸۸ مطلب مشابه) ← دوستی با جنس مخالف (۱۳۰ مطلب مشابه) ← عوارض عاشق شدن قبل از ازدواج (۴ مطلب مشابه)
- ۲۵۲۰ بازدید توسط ۱۹۲۶ نفر
- جمعه ۳ اسفند ۹۷ - ۱۳:۳۸