سلام
دختریم که از گذشته خاطرات خوب و بد دارم ، اما این روزا خاطرهای بد همه فکرمو مشغول کرده. نمیخوام فکر کنم به گذشته، به ناکامی هایی که تو آرزوهام داشتم . اما خودشون میان به ذهنم. آدمایی که دلمو شکستن وقتی میبینم شون دلم از کاراشون میگیره .نمیتونم نقش بازی کنم که از دیدنشون خوشحالم. باهاشون گرم بگیرم. حالم بد میشه انقدم تابلو میشم خودم حس میکنم که اخمام میره توهم. فکر کنم اسمش سیاسته که من ندارم. واقعا دست خودم نیست.دلم میخواد بازیگر خوبی باشم که کسی نفهمه حال و روزم چیه ولی نمیدونم چطوری؟
میخوام شاد باشم به دیگران حس خوب بدم ولی یه چیزی نمیذاره. میگیم کسی رو که بدی کرده ببخش فراموش کن ،خب من میام میبخشم ولی دوباره با یه بدی با یه چیز کوچیک همه کارهای بد برام یاد آوری میشه، چطوری میتونیم فراموش کنیم؟ بخشش اینه که از ته دلت ببخشی ولی واقعا مگه میشه ؟شما کسیو بخشیدین ؟ چطوری ارامش بعد بخشش رو به دست اوردین ؟
مدتیه که غمگینم،شادی هام گذری و کوتاه هست ، وقتی میخندم بعدش با خودم میگم قراره باز چه اتفاقی بیفته که دلم بگیره و ناراحت بشم؟ احساس خوشبختی نمیکنم .
رابطه معنوی:
نمازام یه خط درمیون میخوندم ولی خب الان همه رو میخونم از خدا توی نمازام میخوام حالم و خب کنه ولی حالم فرقی نکرده .
ورزش:
دو روز در هفته رو کوهنوردی میکنم ،ولی بازم حالم خوب نیست
یه غمی تو دلم سنگینی میکنه، بودن توی جمع حالمو بد میکنه . امکان رفتن به روانشناس رو ندارم . دلم میخواد به ارزوها برسم ، به درسم ولی حال روحی بدم نمیذاره پیشرفت کنم
← خودسازی در دختران (۵۳۷ مطلب مشابه)
- ۲۱۵۲ بازدید توسط ۱۵۱۹ نفر
- سه شنبه ۱۲ ارديبهشت ۹۶ - ۲۱:۲۷