سلام
من یه دختر تنهام که دوست دارم به طور مختصر زندگیمو شرح بدم. من ۲۰ و اندی سالمه. خدا رو شکر از نظر تحصیلات اخلاق شخصیت و خانواده ( البته فقط پدر و مادرم حالا بریم جلو براتون توضیح می دم ) خدا رو شکر در سطح بالایی قرار دارم.
پدرم مهندسه و از مدیران ارشد کارخونه و مادرم خانه دار و باسواد وضع خونه زندگیمونم خوبه ولی این وسط یه مشکل بزرگ وجود داره اونم برادرام هستن.
دو تا برادر احمق دارم که از خودم بزرگترن و خیلی من و پدر و مادرمو اذیت کردن و می کنن اصلأ معلوم نیست به کی رفتن اصلأ یه ذره به بابام نکشیدن همه آشناها در تعجبن واسه خودشون زن می برن واسه خودشون زن طلاق می دن هر دوشون یه بار زناشونو طلاق دادن و دوباره به میل خودشون بدون اجازه پدر و مادرم ازدواج کردن اصلأ یه آشفته بازاریه که بیا و ببین.
همشم بابامو که انقدر با شخصیته زجر می دن با کاراشون ,خیلی احمقن .یکی اینار و ببینه فکر می کنه حالا چه خانواده بی در و پیکری اینا دارن دیگه خبر ندارن که اینا خودشون لیاقت هیچی رو ندارن بابام واسه هر دوشون سرمایه گذاری کرد ولی همه رو به باد دادن اصلأ جنم هیچ کاری رو ندارن به جز خرابکاری و کثافتکاری و هزار جور کار بد دیگه.
والله خودمم دیگه خسته شدم شبا همش با استرس می خوابم روزی نیست که یه نفر نیاد از این دو نفر شکایت نداشته باشه هر شب کارم شده گریه کردن, من خودم خدا رو شکر دختر بالیاقتی هستم و پزشکی می خونم ولی این دو تا آشغال منو از زندگیم سیر کردن .
وقتی می بینم بابام هر شب غصه می خوره و شرمندس از کارای اینا خیلی داغون میشم, حالا من یه بخش کوچیکی از خطاهای اینا رو گفتم چیزای دیگه که بماند اینجا فرصت نمیشه بگم. خیلی خوشحالم که با این سایت آشنا شدم و می تونم از بدبختی هام بگم و خودمو سبک کنم.
همش می ترسم کارای اینا روی ازدواج منم تأثیر منفی بذاره می ترسم یکی واسه تحقیق بیاد شهرمون و ازم ناامید شه خیلی داغونم بچه ها.
آخه من چه گناهی کردم من که بالیاقتم من که بابام تحصیلکرده و معتمد محله هست به خدا یکی کارای برادرامو بشنوه تعجب می کنه گه پدر و مادرش انقدر با شخصیت و با فرهنگن.
نمی دونم دو ماه پیش سریال رخصت که ازشبکه سه می داد رو می دیدید یا نه اونجا یه مردی بود که معتمد محله بود و تکیه دار عزای امام حسین که عنایت بخشی بازی می کرد و یه پسری داشت که کاملأ با پدرش فرق داشت و آدم عوضی بود , که سیامک انصاری بازی می کرد زندگی ما تقریبأ شبیه این سریال بود.
و وقتی می دیدمش انگار داشتم سریال زندگی خودمونو می بینم که یه پدر به این با شخصیتی چه طور می تونه یه پسر به این بی شخصیتی داشته باشه یعنی ما داریم گناه چیو پس میدیم به خدا بابام حتی یه لقمه پول حروم سر سفره نیاورده یه دروغ تا حالا از دهنش نشنیدم همه هم عاشق این اخلاقاشن مامانمم همینطور.
حالا من یه سوالی از پسرای مجرد این سایت دارم اونم اینکه آیا شما حاضرید با همچین خانواده و دختری وصلت کنید؟ دوست دارم خیلی رک و بی پرده جواب بدید تو رو خدا دارم از استرس می میرم
← مشورت در ازدواج خانم ها (۲۳۰۴ مطلب مشابه)
- ۲۴۷۳ بازدید توسط ۱۸۸۰ نفر
- سه شنبه ۲۸ بهمن ۹۳ - ۲۳:۴۷