سلام
چند ماه پیش یکی از ارباب رجوع های شرکتمون که مشتری شرکتمون میشه خیلی به من توجه و نگاه میکرد طوری که که بیشتر همکاران فهمیده بودن یه برق اشتیاقی تو چشمای این آقا موج میزد طوری که دلش میخواد بیشتر با من اشنا بشه .
طوری که انگاری فرداش میخواسته بیاد خواستگاریم و من هم ازشون خوشم اومده بود و خیلی با احترام و خوش مشربانه باهاشون برخورد میکردم . حتی بهش گفتم که مدیر عامل که دوستتون میشه از اشناهام هست .
از طرفی این آقا با مدیر عامل شرکت دوسته و مدیر عامل از اقوام دور منم میشه. مدیر عامل یه ادم سنتی و متعصبه. بعد از چند ماه این آقا دوباره اومد شرکت این بار اصلا اون اشتیاق همیشگی و ذوقی که تو چشماش بود دیده نمیشد و خیلی سرد برخورد کرد و اصلا تحویلم نگرفت و محل نداد طوریکه همکارم فهمید . علت چی میتونه باشه ؟
میشه احتمال بره بر اساس حدس که این اقا رفت پیش مدیر عامل آمارم بگیره و مدیر عامل بخاطر اخلاق سنتی و قدیمی که داره اومد در مورد من بد گفت و برفرض گفت این خانوم نامزد داره ؟ یا من توهم زده بودم که این اقا از من خوشش میومده پس همکارام چرا شک کرده بودن ؟
← رفتارشناسی پسران برای ازدواج (۶۸۷ مطلب مشابه)
- ۳۳۰۹ بازدید توسط ۲۳۶۷ نفر
- يكشنبه ۲۱ خرداد ۹۶ - ۲۱:۲۴