عرض سلام خدمت دوستان و بزرگواران
از بزرگواران به تقاضا دارم راهنماییم کنن: علی الخصوص آقایون
بالای 25 سالمه؛ با یکی از پسران فامیل (نسبت دوری داریم) مدت 4 ساله که به طور متناوب در ارتباطم. البته رابطه دوستی نداریم! چون این آقا همبازی کودکی من بود همیشه توی ذهنم بود اما هیچ برخورد خاصی باهاش نداشتم تا اینکه همون دانشگاهی قبول شدم که اونم بود!
ورودی بودم و دلم میخواست یکی کمکم کنه و کی بهتر از اون! ازش کمک خواستم. بد از اون چند بار بو این بهونه همدیگه دیدیم ؛ ولی چون حس کردم اون تمایلی نداره بیخیالش شدم و حتی شمارش از گوشیم حذف کردم .
گذشت تا اینکه دو سال بعد وقتی که این آقا به دلایلی تحت فشار روحی بود پیداش شد و شروع به اس دادن کرد. در جواب سوالم که پرسیدم چی شده که یادی از من کرده گفت احوالپرسی از فامیل! بعد چند روز از حرفاش فهمیدم که واس پر کردن تنهاییش اومده و یه جورایی مث دوست دخترش باهام حرف میزنه! که خب من خیلی جدی باهاش برخورد کردم و خواستم که دیگه احوالم نپرسه. رفت و یه مدت پیداش نشد اما باز اومد.
خب منم ازش خوشم میومد برگشت جوابش دادم که باز همون رفتاراش تکرار شد و منم خواستم که بره و این قضیه بارها تکرار شد و هنوزم ادامه داره! با اینکه میدونه من اهل دوستی نیستم اما برخوردش این نشون نمیده.
خیلی اصرار داره ثابت کنه من بهش علاقه دارم و حتی طوری رفتار میکنه و حرف میزنه که من از علاقم بگم اما به محض اینکه کوچکترین حرفی بزنم منکر تمام حرفاش میشه و میگه من به خاطر اینکه فامیلیم اینجام.
پس منم سعی میکنم از علاقم حرفی نزنم! در ضمن خیلی بی جنبس و حس میکنم میخواد از علاقم سو استفاده کنه اما جالبه وقتی بهش بی محلی میکنم و پسش میزنم بیشتر میاد سمتم! تا حالا مستقیما حرفی از ازدواج نزده. حرفاش سربسته و توی لفافه هست و وقتی که میخوام منظورش واضح بگه منکر همه چیز میشه همه حرفا و احساساتش!
اما دست از سرم برنمیداره و حواسش همه جا به من هست حتی توی دنیای مجازی من چک میکنه که چرا زیاد آنلاینم!! یا چرا و چرا و چرا ... بارها و بارها خاستم نباشه و برخوردای خیلی خیلی بدی هم باهاش کردم اما انگار گوشش بدهکار نیست و بازم میاد!
حالا میخوام بدونم این اقا هدفش چیه؟ اگه دوستی که میدونه اهلش نیستم و توی این مدت این بهترم فهمیده که توی روابطم با جنس مخالف حد و حدود دارم! و اگه ازدواج پس چرا با اینکه هر دو تحصیلاتمون تموم شده و تا حدودی شرایط ازدواج داره و سنمون هم مناسب ازدواج حرفی نمیزنه؟؟
البته این روز کمتر میاد از روزی ده بار رسیده به هفته ی یکبار. تا میخوام فراموشش کنم پیداش میشه و منم .....
سردرگمم بهش علاقه دارم نمیدونم چه رفتاری باهاش داشته باشم هم بودنش و هم نبودش کلافم میکنه؟ شما بگید چکار کنم؟
از بزرگواران به تقاضا دارم راهنماییم کنن: علی الخصوص آقایون
بالای 25 سالمه؛ با یکی از پسران فامیل (نسبت دوری داریم) مدت 4 ساله که به طور متناوب در ارتباطم. البته رابطه دوستی نداریم! چون این آقا همبازی کودکی من بود همیشه توی ذهنم بود اما هیچ برخورد خاصی باهاش نداشتم تا اینکه همون دانشگاهی قبول شدم که اونم بود!
ورودی بودم و دلم میخواست یکی کمکم کنه و کی بهتر از اون! ازش کمک خواستم. بد از اون چند بار بو این بهونه همدیگه دیدیم ؛ ولی چون حس کردم اون تمایلی نداره بیخیالش شدم و حتی شمارش از گوشیم حذف کردم .
گذشت تا اینکه دو سال بعد وقتی که این آقا به دلایلی تحت فشار روحی بود پیداش شد و شروع به اس دادن کرد. در جواب سوالم که پرسیدم چی شده که یادی از من کرده گفت احوالپرسی از فامیل! بعد چند روز از حرفاش فهمیدم که واس پر کردن تنهاییش اومده و یه جورایی مث دوست دخترش باهام حرف میزنه! که خب من خیلی جدی باهاش برخورد کردم و خواستم که دیگه احوالم نپرسه. رفت و یه مدت پیداش نشد اما باز اومد.
خب منم ازش خوشم میومد برگشت جوابش دادم که باز همون رفتاراش تکرار شد و منم خواستم که بره و این قضیه بارها تکرار شد و هنوزم ادامه داره! با اینکه میدونه من اهل دوستی نیستم اما برخوردش این نشون نمیده.
خیلی اصرار داره ثابت کنه من بهش علاقه دارم و حتی طوری رفتار میکنه و حرف میزنه که من از علاقم بگم اما به محض اینکه کوچکترین حرفی بزنم منکر تمام حرفاش میشه و میگه من به خاطر اینکه فامیلیم اینجام.
پس منم سعی میکنم از علاقم حرفی نزنم! در ضمن خیلی بی جنبس و حس میکنم میخواد از علاقم سو استفاده کنه اما جالبه وقتی بهش بی محلی میکنم و پسش میزنم بیشتر میاد سمتم! تا حالا مستقیما حرفی از ازدواج نزده. حرفاش سربسته و توی لفافه هست و وقتی که میخوام منظورش واضح بگه منکر همه چیز میشه همه حرفا و احساساتش!
اما دست از سرم برنمیداره و حواسش همه جا به من هست حتی توی دنیای مجازی من چک میکنه که چرا زیاد آنلاینم!! یا چرا و چرا و چرا ... بارها و بارها خاستم نباشه و برخوردای خیلی خیلی بدی هم باهاش کردم اما انگار گوشش بدهکار نیست و بازم میاد!
حالا میخوام بدونم این اقا هدفش چیه؟ اگه دوستی که میدونه اهلش نیستم و توی این مدت این بهترم فهمیده که توی روابطم با جنس مخالف حد و حدود دارم! و اگه ازدواج پس چرا با اینکه هر دو تحصیلاتمون تموم شده و تا حدودی شرایط ازدواج داره و سنمون هم مناسب ازدواج حرفی نمیزنه؟؟
البته این روز کمتر میاد از روزی ده بار رسیده به هفته ی یکبار. تا میخوام فراموشش کنم پیداش میشه و منم .....
سردرگمم بهش علاقه دارم نمیدونم چه رفتاری باهاش داشته باشم هم بودنش و هم نبودش کلافم میکنه؟ شما بگید چکار کنم؟
← مشورت در ازدواج خانم ها (۲۳۰۴ مطلب مشابه)
- ۲۶۷۲ بازدید توسط ۲۰۷۱ نفر
- شنبه ۱۰ بهمن ۹۴ - ۲۱:۱۴
