سلام
منی که ازدواج نکردم و همیشه آرزوی شوهر کردن و داشتم ولی به خواست خدا هنوز قسمتم نشده ، وقتی حرفای شما ها رو می خونم حالم گرفته میشه . وقتی می بینم هر روز سنم میره بالا و هیچ خبری نیست از خدا شکایت می کنم .
وقتی می بینم از همه لحاظ نیاز دارم و کسی نیست حالت دیوانگی پیدا می کنم . وقتی همه اونایی رو می بینم که با همسرشون خوشن و حتی اونایی که قبلش با چند نفر دوست بودن و حالا هم ازدواج کردن و سرشون گرم زندگیشونه ، از زندگی کردن منتفر میشم .
من نمی تونم صبر کنم . شاید بعضیا بتونن صبور باشن ولی من نمی تونم . دیگه تحمل ندارم . منم از بچگی آرزو دارم . بزرگترین آرزوی زندگیمه . هر لحظه با این آرزو زندگی می کنم.
اونقدر حالم بده که همیشه از خدا شاکیم.
چرا مثل همه قسمت منم نمیاد که همه چی تموم شه . الان که اینا رو مینوسم چشام پر از اشکه. به خدا منم میخوام . میخوام همه لحظه های با اون بودنو زندگی کنم .
خدایا منو ببخش به خاطر همه ناشکری هام . معذرت میخوام.
← مسائل دختران جوان (۲۳۵۳ مطلب مشابه)
- ۲۱۲۳ بازدید توسط ۱۷۱۱ نفر
- جمعه ۲۳ مرداد ۹۴ - ۲۱:۳۲