سلام
یکی از اقوام نزدیک که باهاشون ارتباط خانوادگی زیادی داریم و پدرشون با پدرم شریک هستن به من علاقه دارن ...
از همه لحاظ عالی و بی نقص هستن و با من همخوانی دارن  ... میگن که چند ساله منو دوست دارن و به خاطر سن کم من بهم نگفتن ..
من 16 سالمه  و تا الان همه این موضوع رو می دوستن  ... یک ساله این موضوع فهمیدم  و البته سر بسته  نماند که منم به ایشون علاقه مند بودم یک ماه قبل عید خود طرف با من صحبت کردن و ابراز علاقه شدید.. هر روز پیام های عاشقانه  میفرستن  و کادوهای گرون قیمت برام می خرن  ..
با ایمان هم هستن و کلا هر ویژگی یک خواستگار نمونه رو دارن .. و عشق دو طرفه هم توفیق دیگه ای هس که نصیبمون شده ...
پدربزرگم آرزوی ازدواج ما قبل مرگشون رو دارن و اصرار دارن که همین تابستون ازدواج کنیم ... با توجه به سن کمم و علاقه ای که به تحصیل دارم موندم چی کار کنم ... اگه اتفاقی برا پدربزرگم بیفته  و به آرزوش نرسه  هم من نمیتونم خودمو ببخشم ...چون پدربزرگم من رو خیلی دوست داره و به من خیلی لطف داره .. واقعن سن کمی دارم  و اگه بخوام اعلام نارضایتی بکنم کل فامیل ازم ناراحت  میشن  ... و ارتباط پدرم با پدر ایشون هم بهم میخوره .
چیکار کنم به نظرتون ؟ من از لحاظ فکری در سطح بالایی قرار دارم  نسبت به سنم  اما باز هم می ترسم ... وقتی از ایشون درباره اینکه ادامه تحصیل بدم هم پرسیدم گفتند که  باید درستو ادامه بدی .. چون من دوست دارم همسرم باسواد باشه )
به نظرتون ازدواجمو موکول کنم چند سال اینده؟؟؟ مادرم میگن که اگه موعد رو عقب بندازم اونا هم از دستمون ناراحت میشن و منم شیرینی  اولیه رو ندارم ... چی کار کنم؟ جواب بدین لطفاخیلی شرایط بدیه

برای مطالعه نظرات کاربران در این مورد، کمی پایین تر بروید یا اینجا را (کلیک-لمس) کنید.
خوشحال خواهیم شد اگر اطلاعات یا تجربیاتی که دارید را با ما در میان بگذارید
↓ کپی لینک این صفحه برای ارسال به دیگران ↓
↓ مطالب مشابه بیشتر در دسته بندی(های) زیر ↓ :
مشورت در ازدواج خانم ها (۲۳۰۴ مطلب مشابه)