سلام
دختری 26 ساله هستم از نظر قیافه و اندام به نسبت بهره ای بردم. یکی از بهترین دانشگاههای تهران درس میخونم . دانشجوی فوق لیسانس مهندسی یکی از رشته هایی که در سال کمترین دانشجوها رو میگیره. خانواده ام هم خدا رو شکر بد نیستن دو تا برادر بزرگتر از خودم دارم اونام ازدواج نکردن.
از نظر میل جنسی هم تا حد زیادی گرم مزاجم که جوری شده دارم به این فکر میکنم کافوری چیزی بخورم که دیگه به ازدواج فکر نکنم .
تنهایی بدجور بهم فشار میاره نیاز عاطفی نیاز جنسی نمیدونم گاهی دوست دارم فقط با یه پسر حرف بزنم. تا حالا چندین بار شده تو فضای مجازی با پسری حرف زدم ولی وقتی فهمیدم شماره میخوان بی خیال شدم و نذاشتم فراتر بره .
البته حرف ها هم در حد رشته و خانواده بوده لطفا فکر بد نکنید وقتی دیدم حرفای عزیزم و این چیزا زدن نذاشتم پاشونو فراتر بذارن اومدم بیرون .
حالا که دیگه چن وقتی هست نمیرم تو شبکه های اجتماعی چون همشون دروغگوان . متاسفانه اونقدر این مسائل بهم فشار اورده که رو درسم تاثیر گذاشته حتی نمیتونم رو کوچکترین مسائل تمرکز کنم بعضی وقتا فکر میکنم شاید تو سرنوشتم ازدواج نوشته نشده .
نمیدونم میل جنسیم رو کنترل کنم و موفقیت تو درس و کارم داشته باشم. من که همیشه جز بهترین های رشته ام بودم ترم قبل کارم به مشروطی کشید . بنظرتون باید چیکار کنم؟
من هم ورزش میکنم تقریبا نزدیک به 5 سالی میشه جز تیم ورزشی هستم کارهای هنری هم انجام میدم و درس هم میخونم و کار هم دارم یعنی تقریبا وقتم پره . بعضی وقتا از خواب میپرم یاد تنهاییم میافتم یاد بی کسی گریه میکنم .
هر کی منو میبینه اصلا به ذهنش خطور نمیکنه اینقدر اذیت بشم چون بیرون همیشه شادم سعی میکنم حال و هوای جمع رو خوب کنم ولی خودم هیچ . هیچ وقت از دلم هیچ کس خبر نداشته. هیچ وقت دوست نداشتم اینقدر ضعیف بشم همیشه دوست داشتم سایه ی یه مرد مهربون کسی که بتونم بهش بعد از خدا تکیه کنم پشتم باشه نمیدونم شاید خواسته ی زیادی بود .
ارزو داشتم یه روز بچه دار بشم عاشق بچه هستم ولی چه سود میدونم میتونستم بهترین همسر برای شوهرم باشم .
← مشورت در ازدواج خانم ها (۲۳۰۴ مطلب مشابه)
- ۴۳۸۱ بازدید توسط ۳۰۹۲ نفر
- دوشنبه ۱۷ فروردين ۹۴ - ۱۵:۰۶