سلام دوستان
پیامم طولانیه لطفا حوصله کنید و بخونید . من بعد ١٨ سال فهمیدم که یک برادر دارم . قضیه یکم پیچیده است واستون توضیح میدم که بهتر بتونید کمکم کنید.
پدر و مادر من خیلی بچه دوست داشتن و بچه دار نمی شدن بعد از چند سال پدر به خاطر فشاری که از طرف خانوادش بهش وارد میشده چون تک پسر بوده با وجود علاقه به مامانم متاسفانه با یه خانوم به طور موقت ازدواج میکنه و اون خانوم بچه دار میشه.
پدرم قصد داشته بچه رو بگیره و اینو به اون خانومم گفته ولی بعد از به دنیا اومدن بچه اون خانوم میزنه زیر این قرار.
پدرم هم همه چی رو مادرم میگه خلاصه بعد کلی دعوا و درگیری تصمیم بر این میشه که اون خانوم از اون شهر بره و فقط بابت بزرگ کردن بچه پول بگیره.
( اما خوب مثل اینکه توی اون چند سال پدرم به دیدن بچه میرفته حتی گاهی همراه مامانم )
خلاصه 7 سال بعد به لطف خدا مامانم منو باردار میشه و سالم به دنیا میاره ولی متاسفانه ٣ سال بعد پدرم فوت کردن. بعد از فوت پدرم پدر بزرگم که از ماجرا خبر داشته اموال پدرمو مساوی بین مامان منو و اون خانوم تقسیم میکنه.
مامان من هم چند سال بعد از فوت پدرم ازدواج میکنن و سر همین ازدواج با خانواده پدریم به مشکل میخورن و به خاطر همین من تا چند سال خانوادمو ندیده بودم.
من تک فرزند بودم تا الان و همیشه وقتی به مامانم میگفتم خواهر و برادر داشتن خوبه یه اشاره هایی به این موضوع میکردن ولی من هیچ وقت اصل قضیه رو نمی دونستم تا اینکه چند ماه پیش مامانم و خانواده پدریم تصمیم گرفتن و این موضوع رو به من گفتن و مثل اینکه اون اقا (برادرم) اینو میدونستن. در ضمن اون خانومم چند سالی میشه فوت کردن .
حالا سوال اصلی من اینه:
قرار گذاشتن به بهانه های که من و برادرم ٢ ماهی خونه پدربزرگمون بمونیم .الان یک هفته میگذره من واقعا هنوزم گیجم احساس میکنم این قصه است و یکی واسم تعریف کرده و اصلا نمی دونم چطور باید با این اقا برخورد کنم اصلا چی صداش کنم ؟!
اونم نسبت به من مغروره و سرد و منم یه دختر ١٨ ساله که غرور خاص خودمو دارم. اگه بخوام راستشو بگم خوب کمی خوشحالم از اینکه تک نیستم. ولی واقعا نمی دونم چطور باید باهاش ارتباط برقرار کنم .الان هم واقعا امکان اینکه برم پیش مشاور و ندارم.
این اقا با دختر عموها و دختر عمه هام خیلی جورتر از منه ، خوب طبیعیه مدت زمان زیادی باهاشون بوده ولی تلاشی هم این چند ماه ندیدم ازش که بخواد باهام ارتباط داشته باشه به نظرتون منم مثل خودش برخورد کنم؟
احساس میکنم اصلا علاقه ای به بودن من نداره . میخوام بدونم شما چطور با خواهر و برادراتون ارتباط برقرار می کنید؟
لطفا راهنماییم کنید فوق العاده فکرم درگیره.
← تعامل با خانواده (۵۱۹ مطلب مشابه)
- ۴۷۹۹ بازدید توسط ۳۱۴۲ نفر
- سه شنبه ۵ ارديبهشت ۹۶ - ۲۱:۱۰