سلام دوستان 


سریع میرم سر اصل مطلب لطفاً برداشت خودتون رو از متنی که می‌نویسم ارائه بدین. در انتها به جمع بندی خواهیم رسید. (یه دلنوشته است اثر شخص خاصی نیست) 

"هر بار که از تو می‌نویسم، درخشش نگاه مهربونت و زیبایی لبخند محجوبت رو به یاد میارم. کنار تو می تونستم خود خودم باشم بدون اینکه بترسم که قضاوت بشم چون می دونستم تو منو همون طوری که هستم دوست داری. منم دلم نمی‌خواست چیزی رو در مورد تو تغییر بدم! ما در کنارم هم مثل ستاره‌ها می‌درخشیدیم. دلم نمی‌خواست هیچ وقت بری، اما از وقتی که رفتی من هیچ چیز رو در مورد تو فراموش نکردم. 

همیشه دلم می‌خواست برگردی که برگردیم! درست مثل رودهایی که به آغوش دریایی عشق می پیوندند. ولی من هیچ وقت نمی تونم در مورد تو خودخواه باشم میذارم که انتخاب کنی، اگه منو بخوای من همیشه منتظر اون روز می مونم تا دوباره باهات خاطره بسازم و اگر نخوای به خاطر لبخندهایی که بهم دادی و زیبایی‌هایی که بهم نشون دادی تا ابد از تو سپاس گزارم. 

زیبایی بعضی خاطره‌ها به طراوت اون هاست نه تکرارشون ولی از ته قلبم که تا همیشه تو رو دوست خواهد داشت حتی اگه یه روز حتی اسمت رو فراموش کنه تکرار تو یعنی تولد عشق یعنی بهار...

همون بهاری که دور تا دور حوض خالی و کنار انگار گل‌های تازه شکفته شده قدم می‌زدیم و تو به همه ی حرفای مسخرم می‌خندیدی! فقط تو بودی فقط نگاه تو رو میدیم و فقط خنده تو رو می‌شنیدم. دست خودم نیست با اینکه دیگه مثل قبل تو رو نمی بینم و ندارمت ولی هر وقت تو رو می بینم نمی تونم بهت نگم که دوستت دارم چه با یه ترانه باشه چه با یه نوشته و چه حتی اوقاتی که تو هر ترانه عاشقانه ای اسم تو برام تکرار می شه! بهم گفتی لازم نیست هر بار اینها رو تکرار کنیم اما ای کاش میدونستی هیچ وقت به اندازه کافی بهت نگفتم دوستت دارم، هیچ وقت برام کافی نبود. 

دلم خیلی برات تنگ شده ولی شاید خودت نبودی ولی یادت با من بود. گاهی اشک میشدی گاهی لبخند گاهی ی تک بیت! اما همیشه خودت بودی... به همون زیبایی به همون با ارزشی درست مثل ی ماه تو آسمون قلبم زیبا و فراموش نشدنی! تو ی هدیه بودی و من تا ابد به خاطر شناختن تو سپاس گزارم."

خب، اول نظرتون رو بگید و همزاد پنداری که آیا تونستین حس نویسنده رو درک کنید!؟

در واقع می خوام به این جمع بندی برسم که آیا برای یک شاعر یا نویسنده بودن حتماً باید عاشق بود؟، یا خیر؟، قراره اقداماتی انجام بدم و برام مهمه که از دید افرادی که عموماً غیر متخصص هستن در واقع آدم های عادی مثل خودم این رو بفهمم پس داستان متن و حس رو لطفاً بیان کنید ممنون.

پ. ن: این نوشته مخاطب داره


مرتبط:

تو جوجه ی ناز و تپل منی منم شیر پر قدرتتم

مرا در خانه سروی هست

پیشنهاد ایده برای روابط عاشقانه در قالب بازی

در ازدواج، انتظار یه خانوم از رابطه عاشقانه چیه ؟

دلتنگی های عاشقانه و غیر عاشقانه

چکار کنم شوهرم عاشقانه تر باهام رفتار کنه ؟

الفاظ عاشقانه برای شوهر - تسخیر قلب احساسی شوهر (9)

عاشقانه ترین خاطرات تون رو به اشتراک بذارید

قربون صدقه های عاشقانه 2

در حسرت یه بوسه،یه پیام عاشقانه،یه عزیزم ... موندم

زیبا ترین حرف عاشقانه ای که از همسرتون شنیدید چیه ؟

حرف های عاشقانه یعنی چی؟

قربون صدقه های عاشقانه

فضاى وبلاگ رو عشقولانه کنید



برای مطالعه نظرات کاربران در این مورد، کمی پایین تر بروید یا اینجا را (کلیک-لمس) کنید.
خوشحال خواهیم شد اگر اطلاعات یا تجربیاتی که دارید را با ما در میان بگذارید
↓ کپی لینک این صفحه برای ارسال به دیگران ↓
↓ مطالب مشابه بیشتر در دسته بندی(های) زیر ↓ :
شعر و شاعری (۱۳ مطلب مشابه)