سلام
یکی از پسرای فامیل که از من خوشش میومد، دختر عمه ام هم از اون پسر خوشش میومد، دختر عمم وقتی فهمید که اون پسر از من خوشش میاد، رفت و بهش گفت که من دوست پسر دارم و آبروی منو پیش اون طرف برد. (خدا میدونه پیش چند نفر دیگه درموردم بد گفته) .
اینو خود پسره گفت و کلی اصرار کردم که گفت. اولش نمیخواست بگه. حالا من با چنین فامیلی چه کنم؟ فامیل هایی مثه اینا داشته باشم به دشمن نیاز ندارم!!!!
حتی وقتی دختر عمو میبینم این رفتارش یادم میره و باهاش گرم و صمیمی هستم. از خودم متنفرم که جرات ندارم بش حرفی بزنم. ( ولی اون راحت حرفشو با تیکه یا مستقیم میگه )
خیلی دختر آروم و ساکتی ام و هیچوقت نتونستم حق خودمو بگیرم یا از خودم دفاع کنم. خسته شدم. چیکار کنم؟؟
لطفااااا راهنماییم کنید!!
ممنون
یکی از پسرای فامیل که از من خوشش میومد، دختر عمه ام هم از اون پسر خوشش میومد، دختر عمم وقتی فهمید که اون پسر از من خوشش میاد، رفت و بهش گفت که من دوست پسر دارم و آبروی منو پیش اون طرف برد. (خدا میدونه پیش چند نفر دیگه درموردم بد گفته) .
اینو خود پسره گفت و کلی اصرار کردم که گفت. اولش نمیخواست بگه. حالا من با چنین فامیلی چه کنم؟ فامیل هایی مثه اینا داشته باشم به دشمن نیاز ندارم!!!!
حتی وقتی دختر عمو میبینم این رفتارش یادم میره و باهاش گرم و صمیمی هستم. از خودم متنفرم که جرات ندارم بش حرفی بزنم. ( ولی اون راحت حرفشو با تیکه یا مستقیم میگه )
خیلی دختر آروم و ساکتی ام و هیچوقت نتونستم حق خودمو بگیرم یا از خودم دفاع کنم. خسته شدم. چیکار کنم؟؟
لطفااااا راهنماییم کنید!!
ممنون
← مسائل دختران جوان (۲۳۵۳ مطلب مشابه)
- ۳۵۸۹ بازدید توسط ۲۴۲۳ نفر
- يكشنبه ۲۰ دی ۹۴ - ۱۹:۲۶
